بیا تا گل برافشانیم
آینده مکانی نیست که به آنجا میرویم، بلکه جایی است که آن را به وجود میآوریم.راههایی که به آینده ختم میشوند، یافتنی نیستند، بلکه ساختنیاند و ساختن آنها، هم سازنده است و هم مقصد را دگرگون میکند.
با وام گرفتن از تفکر و اندیشه حکمت آموز و راهگشایی که سالها پیش بر حسب اتفاق به دستم رسیده بود، سخن را آغاز نمودم. گرچه تا به امروز معلوم نشده کدام متفکر عالیقدر و اندیشمند ژرفنگر چنین استادانه مروارید کلمات را به رشته جملات چیده است که با هر بار مطالعه آن نیروهای درونی انسان به جوشش و کوشش درمیآید و میل غریبی در انسان پدیدار میگردد که با خود میاندیشد «مشکلی نیست که آسان نشود،مرد آن است که هراسان نشود».
صادقانه اعتراف مینمایم جملاتی که در سطور پیشین تقدیم شما دریادلان فرهیخته و همراهان قدرشناس نیکوکردار شد، تأثیر غریبی بر من گذاشته است. باور بفرمایید برای اولین بار به مفهوم واقعی «کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من» عمیقا معتقد گردیدم و با چند بار خواندن جملات فوق، با چشم دل حقایق زندگی را درک کردم و با تمام وجود به خود اعتراف نمودم که هر چه شکوه و شکایت از بخت و اقبال و نامرادیهای روزگار سر دادهایم، به خودمان برمیگردد که به جای رفع ناتوانی و ناپایداری خویش و ستیزه بیشتر و مداومتر با مشکلات پیشرو، آنها را به این و آن یا به چرخ فلک حواله میدهیم و گلهمند میشویم که شانس و اقبالمان کمتر از افراد موفق و اثرگذار در جامعه است و یا پول و پارتی درست و حسابی نصیبمان نشده تا به عنوان کلیدی، قفلهای متعدد درهای بسته را در مسیر پرسنگلاخ خود واگشاییم. باور بفرمایید وقتی کلاهم را قاضی نمودم و دفتر خاطرات ذهن و اندیشهام را با انگشت خیال بارها و بارها ورق زدم و سبک و سنگین نمودم، صادقانه اعتراف نمودم هر موفقیت و یا عدم موفقیت که در طول زندگی داشتهام، به خودم و به عملکردم برمیگردد و شانس و سرنوشت غیرقابل تغییری در کار نبوده است، لذا با مطالعه این اثر بدیع به خودشناسی واقعی خود پرداختم و از آن زمان بیشتر به خداشناسی رو آوردم و مصممتر گردیدم و از آن پس هر روز با سعی وافی و اراده کافی، با فراز و فرودهای امواج پرتلاطم زندگی به نبرد پرداختم و با قدمهای استوارتر، از هر شکستی تجربه جدیدی آموختم و با خود گفتم:
«رنجها آموزگاران دلند،هر کمالی را نخستین منزلند».
هر زمانی که تمام راهها را بسته و خود را خسته میپنداشتم، این چند جمله اثرگذار را مجددا مطالعه مینمودم و به خود نهیب میزدم راههایی که به آینده ختم میشوند یافتنی نیستند، بلکه ساختنی میباشند، لذا به جای آنکه دیگران را مسؤول شکست و نامرادی خود قرار بدهم، با درونم به گفتمان میپرداختم و با ارزیابی مجدد، مسیر دیگری را برای نیل به مقصد و مقصود برمیگزیدم و از نو حرکت را آغاز مینمودم و هر بار توقعم را کمتر کرده و انتظاراتم را برای ادامه زندگی در چارچوب امکاناتم ترسیم مینمودم و گرههای ایجاد شده را با انگشت تدبیر و قدرت صبر، تحمل و شکیبایی باز کرده و خود را یک سر و گردن بالاتر از بالاترینها و آسودهتر از آسودهترینها احساس میکردم
و به این موضوع کاملا معتقد شدهام که: «عمر صوفی همه طی شد به تمنای بهشت، او ندانست که در ترک تمنا است بهشت».
از اینکه مقدمه سخنم به درازا کشید، مرا معذور بدارید، لذا به بهانه به پایان آمدن سال کهنه و آغاز بهار، این فصل پر از راز و رمز رستن و روییدن، شکفتن و شکوفایی، غریدن رعد و جهیدن برق، گریه ابر و خنده خورشید، آب شدن یخها و راه افتادن آب در جویبارها، در هم آمیختن زمزمه آنها با همهمه کوهسار، سمفونی جاودانه طبیعت را به ترنم واداشته و نسیم روح نواز بهاری، عطر سکرآور سوسن، سنبل، لاله و نرگس و چمن زمردین باران خورده و درختان آذین بسته به خلعت شکوفههای نوروزی را به مشام جان میرساند و شور و شیدایی در فرد برمیانگیزد و آغاز نوروز باستانی را نوید میدهد و جریان یافتن حیاتی نو را در شرایین طبیعت بیجان زمستانی به تصویر میکشد، با شما عزیزان دوست داشتنی تجدید میثاق نموده و با صمیمانهترین تبریکات، بهترین آرزوها، پایدارترین سلامتیها، عمیقترین شادیها و واقعیترین همبستگیهای خانوادگی را از درگاه ایزد منان برای همه شما مسئلت میدارم.
در خاتمه عرایضم نتیجه تجربیات زندگی شخصی، مطالعات، رویدادها و مقایسه فرجام کار کهتران و مهتران، عالمان و عامیان، قوی پنجگان غرق در نخوت و غرور و فرو افتادگان تسلیم سرنوشت و چشم به راه دست حمایت فرا دستان، بر نگارنده ثابت نموده ثروت قارونی، حکمت افلاطونی و قدرت جادویی نخوت فرعونی در قبال سلامت تن و آسودگی خیال، زدودن حسرت و حسد و خشنود شدن به آنچه که داریم به اندازه ذره بیمقدار شن روان صحراها و قطرهای از دریای بیکران، ارزش ندارد.
چرا راه دور برویم، بیایید در اطرافمان، وابستگان و دلبستگان را مورد کنکاش قرار دهیم و به عملکرد و سرنوشت آنها با نظر عبرت بنگریم که فرجام کار افرادی که از نزدیک با آنها حشر و نشر داشتیم و تمام عمرشان با غرور، جاهطلبی، خودبینی و خودستایی زندگی میکردند، چگونه رقم زده شد؟
آنها بدون ذرهای احساس مسؤولیت در قبال محنت دیگران، عاقبت تلخی را بر خود هموار ساختند و همواره در جهت کسب زور و زر کوشیدند و خانه و زندگی خود را فراختر و حلقه دوستیها را تنگتر نمودند و پند و اندرز یاران و دوستان مشفق را در قبال حفظ سلامتی حمل بر حسرت و حسد آنها نمودند و شتاب بیشتری برای رسیدن به قله ثروت و مکنت و شهرت از خود به منصه ظهور رساندند و به جای زندگی کردن، ادای زندهها را به نمایش گذاشتند.
رفتند و رفتند و زمانی به مقصد واهی خود رسیدند که دیگر آثاری از سلامتی جسم و اندیشه و یار و یاور مخلصی در کنار آنها مشاهده نمیشد. عقاب تیزپرواز دوشین از اوج نخوت و غرور و یکهتازی و بلند پروازی امروزه همچون مگس پر شکستهای به حضیض ذلت افتاده و نه رمقی برای رفتن و نه قدرتی برای گفتن و نه اشتهایی برای خوردن دارد و حاضر است تمام اندوختههای سالیان دراز عمر خود را در ازاء دستیابی به یک هزارم سلامتی از دست رفته معاوضه نماید، ولی افسوس که این آرزویی است محال. همانطوری که تیری که از چله کمان رها شود و آبی که از مخزن روان گردد، دیگر امکان برگشت ندارد.
ای که دستت میرسد، کاری بکن،پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار.
بیایید بهار را باور داریم و از آن پند بگیریم و به پیام آن گوش فرا دهیم که با زبان بیزبانی به ما پیغام میرساند که نترس و تحولی را آغاز نما و فرصت امروز را از دست مده که فردا خیلی دیر است، چرا که فرصتها و عمر جوانی از دست رفته قابل برگشت نمیباشد، پس برای ترسیم و ترمیم الگوی بهزیستی خود بیندیش که سلامتی، عافیت، تناسب اندام، موزونی قد و سرسبزی و سر زندگی، هدیهای نیست که بر تو ارزانی گردد، بلکه امکاناتی است که در حال حاضر در دسترس خودداری و اگر از آنها به جا، به موقع و به اندازه بهره گرفتی، بردی و به ساحل سلامتی خواهی رسید و اگر به جای آب به دنبال سراب دویدی و لذتجویی و لذتخواهی نمودی، باید بدانی که باختهای و در چنبره نارساییها و گرفتاریهای خود ساخته محدودتر شدهای و در غرقاب پشیمانیهای عدیده غیرقابل جبران، بیشتر فرو خواهی غلتید.
پس بیایید از همین لحظه دنیای بهتری را برای خود بسازیم و همگان با آغاز طلیعه بهار و فرا رسیدن نوروز خجسته که یادگار نیاکان میباشد، با حافظ شیرازی همکلام شویم و زمزمه نماییم:
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم ،فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
آرزومندم همواره سلامتیتان مدام، سعادت ونیکبختیتان مستدام و کامتان روا بوده و بینیازتر از همیشه از مرد و نامرد باشید؛
هر روزتان نوروز و نوروزتان پیروز باد
دکتر سیدضیاءالدین مظهری متخصص تغذیه و رژیم درمانی
زیبــاشــو دات کام