رابطه اعصاب و روان با ام اس
سیستم اعصاب بدن دو قسمت است. سیستم اعصاب مرکزی و سیستم اعصاب محیطی. سیستم اعصاب مرکزی شامل مغز، مخچه و نخاع و سیستم اعصاب محیطی شامل کلیه اعصابی که عصبرسانی بدن را انجام میدهد مثل عصب سیاتیک و. . میباشد. در سیستم اعصاب، سلولهایی وجود دارد که جریان عصبی را از مغز به اندام و از اندام به مغز منتقل میکند و در درون مغز هم چنین سلولهایی وجود دارد. روی این رشتههای عصبی پوششی وجود دارد که سلول را احاطه کرده است و به نام میلین معروف است، که مانند سوسیس میباشد. جریان عصبی حالت پرش از جاهای خالی میلین به قسمت دیگر و پوشش میلین باعث سرعت در جریان عصبی میگردد. Ms به التهاب و تخریب بافت میلین در سیستم اعصاب مرکزی گفته میشود که در MRI بصورت پلاکهای سفیدرنگ در قسمتهای مختلف نسج مغز یا نخاع نمایش داده میشود و این پلاکها میتواند کوچک یا بزرگ و تعداد آنها کم یا زیاد باشد و در قسمتهای خاصی از مغز بیشتر است که توسط پزشک تشخیص داده میشود.
بیمار ۱) خانم ۳۸ ساله با شکایت از سردرد، کمخوابی، افسردگی و بیحوصلگی، شکایات جسمانی مختلف مانند بدن درد، دست درد و… که علائم غیر اختصاصی است مراجعه نموده است تمام آزمایشها و عکسها و معاینات هم طبیعی است ولی او بصورت وسواسگونه دچار مشغله فکری شده است که ms گرفته است و برای اینکه ناراحت نشود به وی حقیقت را نمیگویند و یا میگوید شاید دکترها تشخیص نمیدهند. آخر مشخص میشود که از تلویزیون برخی علائم ms را شنیده و وی برخی علائم را به خود نسبت داده است و آنقدر از آن میگوید که خانواده از وسواس وی به ستوه آمدهاند و خود وی هم از دست خودش خسته شده است. آدم به یاد ضربالمثل قدیمی میافتد که آنقدر آش شور شده است که صدای آشپز هم در آمده است.
بیمار ۲) خانم ۲۴ سالهای است که یک دوره دچار اختلال بینایی بصورت دوبینی در حدود ۲ سال پیش شده است و در MRI مغز در آن زمان چند پلاک سفیدرنگ در نسج دیده شده است و هیچ حمله دیگر و هیچ اختلال دیگر هم تاکنون نداشته است. برای او آزمایشی از نظر بیماریهای خودایمنی مانند لوپوس هم انجام و طبیعی بوده است (لازم به ذکر است وجود پلاک در مغز همیشه مساوی MS نیست و گاهی برخی بیماریهای دیگر چون لوپوس، میگرنهای شدید و سایر بیماریهایی که باعث التهاب مویرگهای مغز میشود هم شبیه پلاک هستند و گاهی وقتها، پلاکها غیر اختصاصی هستند).
به بیمار برگردیم. با همه احوال گفته شده این بیمار به شدت مضطرب است و دچار افسردگی، بیقراری، دلواپسی است که آینده من چه میشود و من قرار است علیل و زمینگیر شوم و در خانه بیفتم و به خودکشی هم فکر میکند تا همه از دست من راحت شوند. در حالیکه برخی موارد ms فقط یکبار علایم ایجاد و دیگر ممکن است تا آخر عمر حمله دیگری نداشته باشند و به سلامت زندگی کنند.
آدم به یاد ضربالمثل قدیمی میافتد که طرف از ترس مردن، خودکشی کرد یعنی اینکه گاهی اوقات خود بیماری به اندازه ترس از بیماری خطرناک نیست به یاد فرموده یکی از فلاسفه یونانی افتادم که میگوید انسان از بیماری پریشان نمیشود بلکه توسط نگاهی که به بیماری دارد پریشان میشود. مثالی میزنم. در یک عصر پاییزی اگر گربهای روی دیوار حرکت کند سایه آن به شکل یک ببر بزرگ میباشد. اگر ما ترس سایهوار داشته باشیم عملاً از ببر میترسیم در حالیکه روی دیوار گربهای در حال حرکت است و باید به اندازه گربه، از گربه بترسیم و نه به اندازه ببر ولی فکر هم نکنیم که هیچ چیزی نیست.
بیمار ۳) بیمار آقای ۲۶ سالهای است که یک حمله اختلال بینایی داشته است در حال حاضر هم گاهی در راه رفتن دچار مشکل شده است ولی حاضر نیست نزد هیچ پزشکی مراجعه کند و درمان یا آزمایشی انجام دهد و میگوید خودبخود بهتر میشوم در حالیکه بیماری در حال پیشرفت است و او یا بیخیال است و یا از ترس، بیماری را انکار میکند. گاهی با افرادی مواجه هستیم که بیماری خود را انکار میکنند و این انکار میتواند یا ناشی از ترس شدید از بیماری باشد و یا از ناآگاهی و حاضر هم نیستند به دنبال کشف حقیقت بروند. در نتیجه بیماری پیشرفت میکند و به حدی میرسد که جبران ناپذیر است.
بیمار ۴) خانم ۳۷ ساله با بیماری ms همراه با اختلال در تعادل و اختلال ادراری که دچار افسردگی، بیحوصلگی، ناامیدی، افکار خودکشی شده است. گاهی سوءظن به اطرافیان دارد که این نشان میدهد که در کنار علائم ms دچار اختلالات روانپزشکی هم شده است که لازم است علاوه بر متخصص مغز و اعصاب، روانپزشک و مددکار هم به کمک او بیایند.
علائم بیماری
علائم بیماری ms متفاوت است و میتواند از یک حمله خفیف تا چندین حمله شدید و ناتوان کننده متفاوت باشد. گاهی در طول عمر فقط یک بار حمله میکند و دیگر تکرار نمیشود و گاهی ممکن است حملات مکرر و ناتوان کننده داشته باشد.
علائم متنوع میتواند بصورت اختلال بینایی دوبینی و یا اختلال در میدان دید، فلج اندام، اختلال در کنترل مدفوع و ادرار، ناتوانی جنسی، اشکال در صحبت کردن و. . . باشد. در مواردی که کم هم نیست به غیر از علائم جسمی، علائم روانشناختی هم در فرد پیدا میشود که میتواند بصورت افسردگی، اضطراب، احساس ترسهای بیمارگونه از بیماری یا مرگ، حملات هول که بصورت طپش قلب ناگهانی همراه با احساس مرگ یا سکته و اضطراب شدید ظاهر میشود خود را نشان دهد. ممکن است در برخی افراد بصورت غلو و بزرگ شده، ترس از بیماری برخود بیماری غلبه کند و آنقدر بیماری او شدید نباشد ولی ترس از بیماری و اختلالات روانپزشکی او زیاد میشود.
گاهی برخی دچار احساس حقارت و اعتماد به نفس پائین و خودکمبینی و برخی دچار اختلالات روانتنی شدید میشوند که استرس بیماری بیش از خودبیماری در ایجاد آن نقش دارد. مانند ناراحتیهای گوارشی، سردرد عصبی،ناراحتی قلبی و. . . گاهی در برخی افراد دچار ms، علائمی از بدبینی و سوءظن به اطرافیان دیده میشود و در برخی افراد ممکن است در کنار افسردگی، افکار خودکشی هم دیده شود و یا در برخی افراد احساس ناامیدی و یأس آنقدر زیاد شود که درمانهای دارویی و غیر دارویی را بیفایده تلقی و درمان خود را ادامه ندهند، که این برای یک بیمار ms بدترین چیز است، چون قطع امید مساوی با غلبه بیماری است و باید به یاد داشته باشند که همیشه پایان شب سیه، سپید است و قطع درمان یعنی شیفت شدن به سرازیری سقوط و تشدید علائم را به ارمغان میآورد.
فرد دچار ms باید خود را آماده درمان طولانی کند. در بیماران ms کیفیت زندگی در حوزههای مختلف جسمانی، جنسی روانی، اجتماعی، اقتصادی و معنوی اشکال ایجاد میشود که لازم است بیمار، خانواده و تیم درمان در حوزههای مختلف دارویی، روانشناختی، توانبخشی، اشتغالزایی، بازتوانی و توانمندسازی اقدام کنند.
توصیه اینجانب برای بیماران به صورت خلاصه به این صورت است
از کاه، کوه نسازند یعنی با کوچکترین علامتی به بدترین بیماریها فکر نکنند گاهی برخی علائم در بیماریهای مختلف مشترک است و به قول معروف هر گردی، گردو نیست و باید به پزشک مراجعه کنند و فوری یک علامت را مساوی ms ندانند. وسواس بیماری بدتر از هر چیزی است.
اگر حتی دچار ms شدهاند بدانند که ms درجات مختلف دارد و گاه یک حمله دارد و دیگر تکرار نمیشود گاهی اوقات حملات کم است و عوارضی ناچیز دارد ولی اگر ترس بر آنها غلبه کند ممکن است سردرگم شوند و خود را ببازند. میدانیم که قدیمیها میگویند که ترس برادر مرگ است. ترس زیاد باعث بهم خوردن سیستم ایمنی بدن شده و باعث عود بیماری میشود همیشه به یاد داشته باشید که برای هر مشکلی، راه حلی وجود دارد و برای پیدا کردن راه حل، باید به دنبال آن رفت و با سایر افراد کارشناس، مشورت کرد.
مدیریت استرس را فرا گیرید. گاه ممکن است در شرایط خاصی، انسان تصمیمهای هیجانی بگیرد که بعداً وقتی خوب فکر میکند، میبیند که اشتباه کرده است.
خشم خود را کنترل کنید. گاهی ممکن است انسان از اینکه چرا بیمار شده است. عصبانی شود و خشمگین شود و چیزهایی بگوید یا کارهایی بکند که در روند بیماری اختلال ایجاد کند. برخی آنقدر عصبانی میشوند که درمان خود را فراموش میکنند.
بیدلیل درمانهای خود را قطع نکنید. به پزشک خود اطمینان کنید. درمان بیماری ms طولانی است و ممکن است برخی داروها عوارض داشته باشند ولی مهم این است که منافع دارو بر عوارض آن ارجح
است.
شاید لازم باشد که بهغیر از یک پزشک، گروهی از متخصصین و کارشناسان در درمان شما شرکت نمایند چون بیماری ms یک بیماری مزمن است گاه نیاز است حتما تحت نظر روانپزشک هم قرار گیرید تا افسردگی، اضطراب و ترسهای شما درمان شود.
یک بیمار ms فقط به درمان نیاز ندارد بلکه به توانبخشی، اشتغالزایی، کاردرمانی، نوتوانی و توانمندسازی و کمکهای مددکاری توسط متخصصین مربوط هم احتیاج دارد پس سعی کنید حتما از مراکز درمان جامع ms کمک بگیرید.
همیشه به این فکر کنید که خدایی هست که خالق شماست و حتما به شما کمک خواهد کرد چون شما بنده خوب خدا هستید و او هیچوقت شما را تنها نخواهد گذاشت فقط کافی است که او را بخوانید.
دکتر محمد خدایی اردکانی روانپزشک
زیبــاشــو دات کام
سلام بسیار ممنونم از شما که واقعا زحمت میکشید.
[پاسخ]
برای این خانم آرزوی بهترینها رو دارم وازاینکه همسرشون اینقدر فهمیده است که روحیه ایشون و بالطبع روحیه خودشون رو بالا نگه میداره بهشون تبریک میگم
[پاسخ]
سلام.دوستی دارم که ام اس داشت و چندین بار حمله شدید داشته در حدی که فقط مردمک چشمم حرکت میکرده و تحت درمان قرار گرفت.علائمش کم شد و بعد چندبار ام آر آی پزشکا گفتن دیگه علائم نیست.اینم بگم که این خانم که متاهله شوهری داره که همش بهش اعتماد به نفس میده و خودشم روحیه ی فوق العاده ای داره و میگه بیماری بخاطر همین روحیم از بین رفته.الانم کلی فعاله و زندگی پر حرکتی داره.انشاله همتون همیشه شاد و تندرست باشید
[پاسخ]