علم پیشگوئی توسط کارتهای تاروت طی قرون گذشته یکی از باستانی ترین روش های علوم باطنی محسوب گردیده است که از دیر زمان توسط حکیمان،فرزانگان و آینده نگرهای اندیشمند نه تنها برای تفال و پیشگوئی بلکه جهت پرورش صحت نفس و تعالی روح مورد توجه بوده است .
فلسفه تاروت بعنوان یک مکتب رمزی به زبانی سخن میگوید که از فکر انبوه انسانی برخواسته و از روح و روان او سرچشمه یافته ،و تفهیمی از معنای درونی نمادها را ارائه میدهد .کارتها در بالاترین مرتبه خود قدرتهای سری و حکمت محرمانه را منتقل میسازند .
مبداء تاروت علی الخصوص رمزهای کبیر بقدری در ابهامات زمان پوشیده هستند که تنها در اسطوره ها و افسانه ها بطور طبیعی پرورش یفته اند .
ابتدائی ترین تاریخی که به کارتهای تاروت در موزه های اروپا نسبت داده شده است مربوط به سال ۱۳۹۰ م . میباشد ، با این حال گفته میشود که مبداء واقعی این کارتها به قرن دوازدهم بر میگردد. فلاسفه و حکما همواره تاروت را بعنوان یک گنجینه ارزنده تاریخی در نزد خود و مخفی از دسترس افکار عموم ذخیره نموده اند . در موزه کرر ونیز (Museo Correr) تعدادی کارت مشاهده میشوند که از سال ۱۴۴۵ تاریخ گذاری شده اند . در انگلستان کارتهای تاروت طی حکومت ادوارد چهارم شناخته شد و پادشاه ورود این کارتها را تحریم نمود .به هر حال تاروت راه خودش را از طریق کاروانهای کولی ها بداخل خانه های اشراف باز کرد که در عین حال از ترس جریمه و مجازات مخفی نگه داشته میشد . تصاویر و نمادهای تاروت قرنها در دست کولیها نسل به نسل انتقال یافته و در حقیقت کولی ها حافظ و نگهبان اسراری هستند که شامل کابالیستی گرفته از یهودیان کهن میباشد . این تصاویر بتوسط خود کولیها طی مهاجرت از مصر به اروپا منتقل گردید.همان زمانی که استفاده از کارتهای تاروت در اطراف سواحل مدیترانه ای آغاز گردید ،کولیها نیز در اروپا پراکنده شدند و محققا اینطور بیان شده است که کولیهای جنوب فرانسه ، اسپانیا و ایتالیا از اشکال تاروت بعنوان فوت و فن خود در پیشگوئی بهره میبردند . در قرن هجدهم باستان شناس فرانسوی کوردوجیلین (Court de Gebelin 1725-1784) و سایر فلاسفه فرانسوی اعلام کردند که مبداء کارتهای تاروت از مصر سرچشمه یافته و شامل خالص ترین اعتقادات روحانیون مصری بوده و حتی الامکان از چشمان بیگانگان دور نگه داشته شده است.
بعد از انقلاب فرانسه آزادی جدید در اروپا جاری شد . مکتب های محرمانه در مکانهای رمزی یکبار دیگر شکوفا شدند و این موقعیت جدیدی برای معرفی و شناخت فلسفه تاروت محسوب گردید . مفاهیم اشکال تاروت از گنجینه عناصر اسطوره ای ، مذاهب ، آئین و باورهای سنتی و اجتماعی جوامع انسانی گرفته شده است . زبانها تغییر کرده اند اما تصاویر باقی می مانند . جانی که از ورای این کارتهای کهن با ما سخن میگوید ، از عرفان عهد عتیق ریشه گرفته است و هر بار که این تصاویر در مقابل ما رخ می گشایند ، میتوان به آئینه تغییر ناپذیر زندگی انسانی دست یافت و به محوطه بی انتهای هستی سر کشید . کارتها سطوح خود آگاهی بشری را از اولین سحرگاه بیداری تا به هوشیاری بیکران الهی – در پیوند با خدا ترسیم میکند .
نمادهای تاروت آینه ای هستند که در آنها انسان جستجوگر میتواند خود یا شخص نزدیک به خود را در آن ببیند و میتواند موقعیت تکامل خود یا آنها را در مسیر زندگی تعیین کند . شخصی که برای سوالات پی در پی ابوالهول درونش هیچ پاسخی ندارد ناگهان به داخل بی انتهایی ناخود آگاه سقوط میکند . روح بشریت همانند روح فرد ، تنها از طریق عشق میزید . زندگی ناشی از معنویت هرگز خاموشی و یکنواختی بی حاصل عوامل مکانیکی را تاب نی آورد . بلکه به دفعات سرزندگی می آورد و با جانی به پرواز در می آید که روی بالهایش محبت و معرفت را به تمامی معنی حمل میکند . جان آدمی بصورت تصاویر اندیشه میکند و از همان آغاز با تجربیات بشری پرورش می یاید . انگیزه های شهودی و تمثیلات همان چیزی ست که با نور درونی تجربه شده است.
کوردوجبلین معتقد بود که تاروت نوشتاری شگفت انگیز است زیرا بنحوی تمامی جهان و مراحل مختلف چرخه زندگانی بشری به آن مرتبط است و این وجوه مختلف به ویژه در رمزهای کبیر گنجانده شده است . او تاروت را تنها کتاب بازمانده از مصر باستان میداند که اسرار روح بشری را برای سالکان به جا گذارده و سالیان دراز بدلیل آشفتگی مصر و سوختن کتابهای گرانقدر آنها مفقود مانده بود. بقایای اصلی این نوشتار کهن را مدیون کولی های چادر نشینی هستیم که قرنهای متمادی در اختیارشان بوده است و از فضایل آن در جهت امر تفـأل بهره میبردند و عامل دلمشغولی آنها بوده است . کوردوجبلین در این باب میگوید : « تصاویر و عملکرد تاروت جنبه آرمانی دارند و آرمان گرائی تصاویر تاروت کلید خرد و نیروهای نهان عهد عتیق است . این آرمانها با نظریه های فلسفی و مذهبی مصریان قدیم چنان مطابقت دارد که نمی توان آنها را یکی از آثار این ملت فرزانه و خردمند ندانست »
اولین اشکال تاروت در زمان خود روی ورقه ای نازک عاج ، نقره و یا حتی طلا طراحی و رنگ آمیزی می شدند. طرح هریک از ورقه ها می بایست بطرز نوینی بصورت کاردستی کشیده و رنگ آمیزی می گردید.بهمین دلیل تنها اشراف از عهده چنین هزینه ای بر می آمدند که هنر مند را جهت ساخت و پرداخت یک سری اوراق مصور تاروت اجیر نمایند و در نتیجه این ورقه ها بازیچه دست اشراف میشدند. بلاخره با گذشت زمان و اختراع صنعت کاغذ کتابهای متنوعی در این زمینه نوشته شد و کارتهای مقوائی دستی مورد دسترس قرار گرفت ، و سپس طرح های رنگ آمیزی شده شامل تغییرات مدرن تری شدند .
در قرن نوزدهم یک کابالیست فرانسوی به نام الیفاس لوی (Eliphas Levi 1810-1870) به ارتباط مابین ۲۲ کارت رمزهای کبیر و ۲۲ حروف الفبای عبری پی برد .مبدأ حروف زبانهای بشری ۱۶ علامت هیروگلیف اولیه است که از سرچشمه الفبای اولیه است و ۲۲ حروف الفبای عبری مستقیما از علامات هیروگلیف مشتق شده اند . بنابراین اصول ثابتی چون حروف عبری و اعداد یا ارقام همگام با این نمادها که از دانش ماوراءالطبیعه سرچشمه یافته اند ، ارائه شده است . در عین می توان حروف الفبای عبری را با بیست و دو جاده درخت کابالیستی در ارتباط دانست ، و مترتباچهار خال های رمزهای صغیر را با چهار عنصر آب ، باد ، آتش ،خاک و حروف مقدس عبری « ی ه و ه » مرتبط دانست . حروف رمزی « ی ه و ه» وحدت با مبدا را نشان میدهد و در نمادگرائی تمام کتب معنوی به کار میروند ، تاروت بطور کلی بر مبنای همین حروف ساخته شده است . «لوی» «تاروت » را کلید «کابالا» و کلید انجیل و سلیمان میدانست . او میگفت « ما موفق شده ایم یا کشف این حلقه پنهان ، گورستان دنیای کهن را بگشائیم و مردگان را به کلام آوریم ، و به بقایای کهنه عهد عتیق با تمام عظمتشان بنگریم ، و معمای همه ابوالهول ها را بدانیم، و به تمام معابد و صندوق الواح آنها نفوذ کنیم . این کلیدی ست که استفاده از آن در گذشته مجاز نبوده و راز آن تنها به سرسپردگان منتقل می شده است.»
دکتر «جرارد انکاس» (Gerard Encausse) متولد ۱۸۶۵ فیلسوف فرانسوی علوم خفیه قرن نوزدهم که به نام مستعار «پاپوس» Papus معروف است در علوم باطنی کشفیات بسیاری نمود. او بیشتر اوقات خود را به علوم خفیه اختصاص می داد و مجموعه تحقیقات اودر زمینه ثورا در سال ۱۸۸۹ در کتابی با عنوان پاپوس انتشار یافت . پاپوس رهبر مکتب کابالائی صلیب گل سرخ بود و مکتب معروفی موسوم به خاموشان گمنام (Silenicieux Inconnus) را نیز تاسیس نمود.
تاروت بعنوان یک مبدا کهن ، مشاور حکیمی است که می تواند در شرایط صحیح اشارات مورد نیاز را از ضمیر برتر به بخش عقلانی انتقال دهد و در عین حال رازهای سرنوشت را با ظرافت و جهان بینی آموزش دهد.. بنابر این در این صفحات خواننده زمینه های زیادی از زندگی را می پیماید. نمادگرائی ، آواها ، وزن ها رنگ ها و اشکال زندگی برای ما آشکار میگردد. قلمرو عناصر ، صخره ها، گیاهان و حیوانات نمایانده شده است . قلمرو انسان و موقعیت او روشن گردیده است . بنابر این روح باستانی بشریت از دهان جان مدرن سخن می گوید و برای آنکه طراوت ابدی خود را نشان دهد هموراه در آستانه معجزات تازه می نماید و درآنها که در عالم بی خبری و خواب سیر میکنند حیات را پیدا میکند.
روی هم رفته باید اذغان داشت هر مأخذ یا عاملی که مبتکر تاروت بوده بطور حتم از مذاهب کهن ، علم اساطیری ، فلسفه ، حکمت و عرفان شرق اطلاعات وسیعی داشته که در اثر آنها نمادهای مهمی را در آن مستقر نموده است. یکی از این تئوری ها مبدأ تاروت را با فلسفه چینی همگام میداند و معتقد است که رمزهای کبیر ارتباط هائی با فلسفه بودا دارد . در کلید «ابله» این شخصیت میواند نمودار یک راهب سرگردان باشد که سیر تکاملی او در جریانی ست که بتریج از مرحله جهالت ، خامی و لاقیدی به مرحله روشنگری میرسد . و این روشنگری مستلزم متحمل شدن وقایع تلخ و شیرین ، پستی ها و بلندی ها ، موفقیت ها و ناکامی ها و سایر حالات روانی و ودگرگونی های بشری ست. بدون شک فلاسفه و پیشگویان عهد عتیق و جدید از ۷ قرن پیش تاکنون فلسفه تاروت را با علوم باستانی نظیر عدد شناسی ، ستاره شناسی ، نمودارهای رنگ و علائم هیروگلیف و سایر آموزشهای کابالیستی کمابیش همساز یافته اند . به همین دلیل بازتابهای تمام این تاثیرات در انواع اشکال تاروت به چشم می خورد.
در عین حال ، دانش تاروت با نیروهای آینده نگری و مفاهیم معنوی خود بصورت روشی یگانه و مستقل به قوت خود باقی مانده است . و از آنجائی که تاروت کلیدی ست که درب تازه ای را بروی دانش فلاسفه های عتیق می گشاید ، عمیق ترین پیامها را به روانشناسان و دانش پژوهان محقق ارسال می نماید. به هر ترتیب شاگردان مبحث علوم خفیه زوایای قابل ملاحظه ای از مفاهیم تصاویر تاروت دریافت می کنند و افرادی هستند که نسبت به کمک تاروت در امر مدی تیشن ارج می نهند. در صورتیکه ما برای دیدن و پذیرفتن اندرزهای این حکمت مصور آماده باشیم همچون راهنمایی، چراغ های سبز و قرمز را به ما نمایانده ، نقاط کور را آشکار و به قوه ها و توانائی ها نیز اشاره میکند.
___________________________________________________________
برگرفته از کتاب : پیشگویی با کارتهای کبیر تاروت تالیف : فرزانه عطشان آذربانی