[Afshin]

دختر جوان که با دوست فیس‌بوکی‌اش به ویلایی در بومهن رفته بود وقتی فهمید پای در پاتوق شیاطین گذاشته است، فرار کرد. پسران که می‌دیدند طعمه‌شان گریخته است به تعقیب خیابانی‌اش پرداختند تا این‌که در صحنه تصادفی دستگیر شدند.
ایران: این دختر به افسر بازجو گفت: همیشه فکر می‌کردم همه اتفاقات بد برای دیگران می‌افتد، فکر می‌کردم همه آنچه در روزنامه‌ها می‌نویسند یا دروغ است یا در آن اغراق شده است.



ماه گذشته بود که در فیس‌بوک با پسری آشنا شدم که در عکس‌هایش بسیار انسان شریف و خوبی به نظر می‌رسید، آشنایی من با این پسر که «صابر» نام داشت به یک رابطه دوستی تبدیل شد.



این دوستی با چند قرار ساده رنگ و شکل دیگری به خود گرفت تا این‌که صابر مرا به ویلایشان در بومهن دعوت کرد؛ باغی پر از درختان گیلاس و آلبالو و با یک استخر بزرگ وسط باغ. البته من تا پیش از ورود به ویلا تنها عکس‌هایش را در گوشی صابر دیده بودم.



26 خرداد به درخواست صابر جواب مثبت دادم و با او برای رفتن به ویلایشان راه افتادیم، سرانجام به باغ صابر رسیدیم. وارد ویلا شده بودیم، چند دقیقه‌ای از حضورمان در ویلا می‌گذشت که ناگهان متوجه حضور چند پسر دیگر شدم، آنان خنده‌هایی شیطانی داشتند.



تسلط ذهنم را به دست گرفتم و در کمال آرامش از صابر خواستم سوئیچ خودرویش را بدهد تا تلفن همراهم را که فراموش کرده بودم با خود بیاورم، بردارم. از این فرصت استفاده کردم و سریعاً با خودروی صابر از ویلا گریختم ولی صابر با دوستانش مرا دنبال کردند تا از فرار من جلوگیری کنند.



این تعقیب و گریز ادامه داشت تا این‌که ابتدای خیابان دماوند با خودروی دوستان صابر تصادف کردم و به دلیل این‌که افسران پلیس راهنمایی و رانندگی در محل حضور داشتند، اجازه فرار صابر و دوستانش را از محل ندادند و خودروی آنان را توقیف کردند.



سرانجام مأموران تجسس کلانتری با شنیدن ادعاهای این دختر، او و سه پسر دیگر به نام‌های «صابر»، «نادر» و «همایون» را برای بررسی بیشتر موضوع به کلانتری جوادیه تهرانپارس انتقال دادند.



سرهنگ «امیرهوشنگ امیری» رئیس کلانتری 144 جوادیه تهرانپارس پس از بیان جزئیات این پرونده گفت: مأموران در بررسی از خودرو صابر یک دستبند، شوکر برقی و باتوم کشف کردند و تحقیقات برای افشای جزئیات این ماجرا ادامه دارد.

[سارا نت]

کاش نسل این جور دختر و پسرها منقرض میشد

من یه سوال دارم

این دخترها وقتی میخوان برن بیرون اونم چندساعت چطور اجازه بگیرن که خانواده اجازه بدن

[Sepid]

یلدا جون بلا نسبت همه.!!!
اینا یا خانواده ندارن یا اینکه دارنو و خانوادشون از همین نوع هستند

[سارا نت]

واقعا که

خیلی حرفه اعتماد به کسی که هیچ شناختی روش نداری

[sheyda 00]

ترفندش همچین زیرکانه ام نبوده پسره خنگ بوده
دختری که پا میشه میره ویلای کسی قبلش فکر هر چیزی و باید بکنه

[سارا نت]

عزیزم میدونسته قراره چه اتفاقی بیفته

اما اینکه چندتاپسر قراره باشن رو نمیدونسته

هرچند واقعا خیلی احمقن همچین دخترهایی

[@Raha@]

حقشونه این دخترها هرچی که به سرشون میاد

[sheyda 00]

البته نمیشه این طوری هم قضاوت کرد
خیلی از دختر ها دارن چوب سادگی شونو می خورن
بعضی از پسر ها واقعا شیطانن با احساسات دختر های ساده و کم سن بدجوری بازی می کنن
کاش این و همه دختر ها اویزه گوش کنن که پسری که ادم و دوس داشته باشه
هیچ وقت با ابروش بازی نمیکنه

[سارا نت]

شیدا جون بخدا سادگی رو ماداریم

این دخترها دست پسرها رو از پشت بستن عزیزم

مگه میشه ندونه برا چی داره میره باغ

[@Raha@]

حق با یلداست
آدمند احمق که نیستند...