&&** چهارم خرداد روز مقاومت و پایداری و روز دزفول **&&
|
2014/05/24, ساعت 01:36
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/05/24 ساعت 02:19 ، توسط سارا نت.)
ارسال: #1
|
|||
|
|||
&&** چهارم خرداد روز مقاومت و پایداری و روز دزفول **&&
سید روح الله خمینی در روزهای موشکباران این شهر و همزمان با مقاومت مردم تاکید کرد: دزفولیها دین خود را به اسلام ادا کردند دزفول یکی از عجیب ترین شهر های این کره خاکی است ،
چرا که در زمانه ی لشکر کشی های حق و باطل ، آشیانه ای بود در قلب درگیری و جبهه ی جنگ بود در وسط آشیانه ؛ خورده مگیر و نگو که فرسنگ ها از خط مقدم فاصله داشته ، وقتی نام او از دل بغداد پخش می شود وآن صدای منحوس می گوید الف دزفول ، این خود شاهدی است که نه تنها دزفول در دل درگیری بوده بلکه اولین و شاید خوش نشان ترین سیبل موشک های بعثی بوده است . دزفول قهرمان، شهر موشکها و توپها و به قول عراقیها «بلد الصواریخ»، در طول سالهای دفاع مقدس صدها بار مورد هجوم و دشمنی حزب بعث عراق و ارتش اشغالگر او قرار گرفت و در طول 2700 روز مقاومت،2600 شهید، 4هزار جانباز، 452 آزاده و 147 مفقودالاثر تقدیم اسلام و آرمانهای حضرت امام نمود . |
|||
|
2014/05/24, ساعت 01:50
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/05/24 ساعت 01:56 ، توسط سارا نت.)
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: چهارم خرداد روز مقاومت و پایداری و روز دزفول
صدا به صدا نمیرسد در این دنیای پر هیاهو...
صدای آژیر ممتدی می آید ... علامت وضعیت سفید یعنی ای مردم نجیب آرامش به شهرتان باز گشت ... با خیال آسوده به زندگیتان برسید ... آرامش ؟؟؟ زندگی ؟؟؟ مردم دم بیمارستان افشار صف کشیده اند ... صدای بوق ممتدی می آید ... اینبار علامت وضعیت سفید نیست وضعیت سفید نشان دهنده حیات دوباره است ... بله نشان دهنده حیات دوباره است اما حیاتی ابدی ... صدای بوق ممتد دستگاه قلبی می آید که می گوید : ای مردم نجیب یک کودک مَرد دیگر نیز به خیل شهدای موشکی پیوست ... وای صدای خشک شنی تانک می آید ... تانک !!! نکند دزفول هم سقوط کرده ؟؟؟ نه مردم هنوز هم در شهر هستند ... پس این صدای خشک شنی از چیست ؟ یک بیل مکانیکی که به دنبال جسد سیاه رنگی زیر خروار ها خاک می گردد پدرش می گوید چادر سیاه بر سر داشت آن وقت که خوابید قبل از خواب دیشب به من گفت : با چادر می خوابم که اگر خوابیدم و خوابیدم دست یاری رسان مردمان نامحرم، هرچند نجیب بدنم را نبیند ... |
|||
|
2014/05/24, ساعت 02:03
ارسال: #3
|
|||
|
|||
RE: چهارم خرداد روز مقاومت و پایداری و روز دزفول
گاهی لازمه هرچند گذری ب یاد روزایی بیوفتیم ک اگه شیردلی مردمان زمانش نبود معلوم نبود چ وضعی داشتیم امروز...
ღ♥ღ روز شهرتون مبارک یلداجون ღ♥ღ |
|||
|
2014/05/24, ساعت 02:06
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/05/24 ساعت 02:09 ، توسط سارا نت.)
ارسال: #4
|
|||
|
|||
RE: چهارم خرداد روز مقاومت و پایداری و روز دزفول
عملیات فتح المبین در روز ۲ فروردین ۱۳۶۱ با رمز یا زهرا در جبهه جنوب در منطقه غرب شوش و دزفول با وسعت حدود ۲۵۰۰ کیلومتر مربع انجام میشود. این عملیات با فرماندهی مشترک ارتش و سپاه با استعداد ۳۵ گردان ارتش و ۱۰۰ گردان از سپاه، جمعا به تعداد حدود صد هزار نفر نیرو صورت گرفت و در مقابل ارتش عراق از استعداد ۷ تیپ زرهی، ۲۰ تیپ پیاده، ۱۰ گردان توپخانه معادل با حدود ۸۰۰۰۰ تا ۱۶۰۰۰۰ نیرو برخوردار بود. درنهایت عملیات با پیروزی قاطع نیروهای ایران و آزادسازی حدود ۲۵۰۰ کیلومتر مربع از مناطق اشغال شده توسط عراق به پایان رسید. در این عملیات حدود ۱۵۰۰۰ نفر از سربازان عراقی اسارت گرفته شدند. با این عملیات بخش وسیعی از مناطق اشغال شده منطقه غرب شوش و دزفول همچون سایت ۴ و ۵ رادار و دهها روستای منطقه آزاد گردید و شهرهای شوش و دزفول از تیررس آتش توپخانه دشمن خارج گردیدند. |
|||
|
2014/05/24, ساعت 02:08
ارسال: #5
|
|||
|
|||
RE: چهارم خرداد روز مقاومت و پایداری و روز دزفول
ممنون یاسی جونم
داشتم عکس جنگ میدیدم اول نخواستم تاپیک بازکنم اما به یاد شهدای 8سال دفاع مقدس دزفول بازکردم ببخشید اگه ناراحت میشین بادیدن عکسها و تاپیک |
|||
|
2014/05/24, ساعت 02:14
ارسال: #6
|
|||
|
|||
RE: چهارم خرداد روز مقاومت و پایداری و روز دزفول
اولین حمله موشکی دشمن بعثی علیه شهرها اولین حمله موشکی عراق علیه شهرهای ایران شانزدهم مهرماه سال 1359 با شلیک سه فروند موشک به شهر مقاوم دزفول آغاز شد که بر اثر اصابت این موشکها به مناطق مسکونی شهر پنجاه تن به شهادت رسیدند و تعدادی نیز مجروح شدند. در طول 8 سال دفاع مقدس دوازده هزار شهید و بیش از پنجاه هزار نفر مجروح در حملات هوایی دشمن به شهرها ثبت شده |
|||
|
2014/05/24, ساعت 03:21
ارسال: #7
|
|||
|
|||
RE: &&** چهارم خرداد روز مقاومت و پایداری و روز دزفول **&&
دزفول که چون دلاوری آماده ست در هر قدمش گلوله ای افتاده ست گفتند که با وضو قدم بگذارید هر کوچه این شهر شهیدی داده است! ای شهر که شور محشرت در یاد است تاریخ تو گلزار «شهید آباد» است در برگه ی تقویم دلم آوردند پیروزی تو چهارم خرداد است |
|||
|
2014/05/24, ساعت 03:30
ارسال: #8
|
|||
|
|||
RE: &&** چهارم خرداد روز مقاومت و پایداری و روز دزفول **&&
شب واقعه شهادت نوجوانان بسیجی مسجد نجفیه دزفول... توی دوران جنگ تحمیلی ، دزفول خودش یکی از بزرگترین سنگرهای مقاومت ملت ایران بود. شب ۱۹ اسفندماه ۵۹ ، بچههای مسجد نجفیه دزفول بعد نماز و برگزاری جلسه قرآن برای نگهبانی توی مسجد می مونن. چون جوون ترای مسجد اعزام شدن، اونشب فقط یه تعداد نوجوون ۱۳ و ۱۴ ساله توی مسجد برا نگهبانی می مونه . یه عده میرن سر نگهبانی و یه عده پتو میگیرن استراحت کنن تا نوبت نگهبانیشون بشه که . . . . که اون اتفاق میفته . موشک میخوره پشت دیوار مسجد و دیوار و سقف میاد روی بچه ها . همه میمونن زیر آوار. شاید تا اینجای داستان برا خصوص مردم اون دوره دزفول تکراری باشه . اینکه بعد از توپ و موشک بیان و مردمی رو که زیر آوار موندن نجات بدن یا اینکه تیکه پاره های شهدا رو جمع کنن. اما اینبار یه اتفاق جدید افتاده. یه ماشین حامل کپسولای گاز درب مسجد پارک بوده که با ترکش موشک آتیش می گیره. مردم میخوان بیان تا بچه ها رو از زیر آوار در بیارن که . . . هر لحظه یه کپسول گاز منفجر میشه و پرتاب میشه آسمون . و هر کپسول گاز خودش میشه یه موشک . به طوری که بچه هایی که تو منطقه کرخه بودن، آتیش و انفجار کپسولای گاز رو می بینن. انفجار تند و تند کپسولای گاز باعث میشه که خیلیها فکر کنن عراقیا وارد دزفول شدن و دارن شهر رو تصرف می کنن . همین باعث رعب و وحشت زیادی توی شهر میشه . از طرفی اجازه نمیده مردم تا ۲۰۰ متری مسجد حتی نزدیک بشن . یه طرف یه عده نوجوون زیر آوار و یه طرف انفجار پی در پی کپسولای گاز. خونواده های اون عزیزا اون لحظه چی کشیدن خدا عالمه . بالاخره مردم یه فکری به ذهنشون میرسه . دیوار محراب مسجد از بقیه قسمت ها نازک تره . میرن پشت مسجد و دیوار محراب رو خراب می کنن و وارد مسجد میشن . تا آوار رو کنار بزنن و بخوان به بچهها برسن دقیقههای زیادی گذشته و . . . . دیر میشه. سیزده نوجوون کنار هم آروم به یه خواب ابدی رفتن. و اسم همهشون توی تاریخ مظلومیت دزفول ثبت میشه. اون شب غلامرضا صارمی نیا ، ۱۱ ساله محمود سعادتی زارع ، ۱۲ ساله محسن افشار نیا ،۱۳ ساله مصطفی رجول دزفولی ، ۱۳ ساله غلامرضا ملک ، ۱۳ ساله غلامعلی دیناروند ، ۱۳ ساله علیرضا حلیمی ، ۱۳ ساله مرتضی صارمی نیا ، ۱۴ ساله غلامعلی دزفولیان ، ۱۴ ساله غلامحسین دستوری ، ۱۵ ساله عبدالنبی اکبرنیا ، ۱۶ ساله علی غلامی ، ۲۱ ساله غلامرضا سپهری ، ۲۲ ساله توی همون سن وسال جاودانه شدن و برای ما ازشون یادی موند و نامی و راهی که خدا کنه توی قدم برداشتن توی اون راه کم نیاریم و اون راه و یاد و نام ها رو فراموش نکنیم. به امید شفاعتشون روزی که برادر از برادر فرار میکنه. |
|||
|
2014/05/24, ساعت 03:36
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/05/24 ساعت 03:37 ، توسط سارا نت.)
ارسال: #9
|
|||
|
|||
RE: &&** چهارم خرداد روز مقاومت و پایداری و روز دزفول **&&
خاله بسیجی به او خاله بسیجی می گفتیم ، چون درپشت جبهه کمک حال رزمندگان بود. خانه اش در نزدیکی مسجد نجفیه دزفول است . در زمان جنگ دوتا از پسرانش همزمان در جبهه بودند و خودش شهر را ترک نکرده بود . با اینکه زمین های کشاورزیشان در بیرون شهر محل مناسب و امنی برای زندگی کردن در دوران موشک باران شهر بود و سنگر بزرگی هم که فرمانداری برای مردم شهرساخته بود روبروی منزلشان قرار داشت ولی هرگز حاضر به ترک خانه اش نشد . در مقابل اصرار بچه ها برای بیرون رفتن از شهر می گفت : همه این بچه های بسیج ومسجد فرزندان من هستند ، پسرانم هم که جبهه اند اگر آمدند و دیدند که من خانه نیستم نگران می شوند ! من همین جا راحتم . خانه اش مرکز امدادرسانی و پشتیبانی جبهه شده بود ، از تهیه موادغذایی گرفته تاتهیه و پخت سبزی خورشتی تا شستن و دوخت ودوز البسه رزمندگان . معمولا بچه های مسجد هم که گاهی شام گیرشان نمی آمد آشپزخانه منزل خاله و روی گشاده او در خدمتشان بود . این شیر زن کسی نیست مگر مادر شهید والامقام عبدالرضا نصیر باغبان که اینک با تکیه برعصا راه می رود و روز های پنج شنبه به درخت نارنجی که برای سایه سار قبر پسرش کاشته آب می دهد. [align=center]خدایی هنوزم همینطوره من که زمان جنگ نبودم که ببینم اما این سالها وقتی برا انتخابات پای صندوقها هستیم این خانم برامون همه جور تنقلاتی میاره انقدم مهربونه |
|||
|
2014/05/24, ساعت 14:29
ارسال: #10
|
|||
|
|||
RE: &&** چهارم خرداد روز مقاومت و پایداری و روز دزفول **&&
روز دزفول و به همه دزفولیای شجاع و باغیرت مخصوصا یلدای گلم و خانواده ی محترمش تبریک میگم درود میفرستم به تمام کسایی که برای ایران و بنام ایران از جونشون از پاره تنشون گذشتن و به احترامشون صلوات میفرستم اللهم صل علی محمد و آل محمد خدایی اشکم دراومد...... چه مظلومیتی خدایاااااااااااااااااااااااااااااااا خدا لعنت کنه تمام کسایی رو که باعث شروع جنگ میشن....خدا لعنت کنه همه کسایی رو که باعث شروع جنگ ایران و عراق شدند... خدارو به خون این شهدایی که کم سن بودن مثل گلی که تو غنچه پژمرده بشه رفتن و داغ دلشون هنوز هم تو سینه ی این ملته قسم میدم که همه ی کسایی رو که آتیش جنگ رو تو ایران شعله ور کردن رو دنیا و اخرت رو سیاه کنه.... |
|||
|
|