جوانان را آگـاه کنیم!
|
2014/08/16, ساعت 11:23
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/08/16 ساعت 11:29 ، توسط ملیکا.)
ارسال: #1
|
|||
|
|||
جوانان را آگـاه کنیم!
توليد شيشه در آشپزخانههاي زيرزميني و فروش مواد مخدر در تهران آنقدر زياد شده كه نيازي نيست خودت را براي تهيه آن به زحمت بياندازي، از هر نقطه تهران كه اراده كني ميشود هر نوع موادي را ظرف 5 دقيقه تهيه كرد و در بيشتر نقاط شهر با يك تلفن جنس را تحويلت ميدهند...
شايد ديدن شهرونداني كه تا ديروز در دانشگاه، محل كار، كوچه و خيابان به عنوان همشهري و يا هم محلهاي در كنار آنان زندگي ميكرديم در كمپهاي ترك اعتياد قابل باور نباشد. تصور بسياري از ما درباره معتادان، افراد بزهكار، زندانيان، قشر كمدرآمد و بيسواد جامعه و... است، حال آنكه اكنون ديگر نميتوان افرادي را كه در دام اين بلاي خانمانسوز گرفتار شدهاند تنها در اين گروه از اقشار جامعه يافت. اين روزها ديگر ديدن افراد تحصيلكرده و مرفه در كمپهاي ترك اعتياد اتفاق نادر و يا تعجببرانگيزي نيست. از سوي ديگر، سالهاست كه خبرنگاران، گزارشگران و اهالي رسانه در باب آسيب اجتماعي اعتياد و راهكارهاي پيشگيري و مقابله با آن قلمفرسايي ميكنند و مسئولان هم دائما از طرحها و برنامههاي اجرا شده و يا در آستانه اجرا براي كاهش و يا ريشهكني مواد مخدر سخن ميگويند. در اين ميان هميشه براي افكار عمومي اين سوال مطرح بوده و اكنون نيز هست كه چرا با وجود همه اين حساسيتها و اقدامات گوناگوني كه توسط نهادهاي مختلف انجام ميشود، ايران همچنان در رتبههاي نخست خريد و فروش و مصرف مواد مخدر جهان قرار دارد و سالانه بسياري از جوانان ايراني در دام اين اهريمن خوش خط و خال گرفتار ميشوند. در همين رابطه دكتر مينو محرز متخصص بيماري هاي عفوني، معتقد است كه در درجة اول، نبود آگاهی باعث گرفتار شدن در دام اعتياد ميشود و اولين قدم در پیشگیری از اعتیاد، آگاهی دادن به جوانان است. وي همچنين معتقد است درمان یا پیشگیری از اعتیاد، احتیاج به زمینهسازی و آموزش ازدوران مدرسه دارد. در ادامه، مشروح گفتگوي اختصاصي ماهنامه دنياي سلامت با دكتر مينو محرز متخصص بيماريهاي عفوني را پيرامون موضوعاتي چون پيشگيري و درمان اعتياد و فرهنگسازي در اين زمينه ملاحظه ميفرماييد. همانطور كه ميدانيد در حال حاضر تعدادي از جوانان كشور با معضل اعتياد درگيرند كه شايد ناخواسته و بدون آگاهي وارد اين گرداب شدهاند. به نظر شما، چه کساني یا چه ارگانهايی در كشور میتوانند براي پیشگیری از اعتیاد و کاهش آسیبهای ناشی از آن به مبتلایان کمک کنند؟ در درجة اول، فردی که معتاد میشود، آموزش ندیده و آگاهی نداشته است. آموزش و پرورش، باید به فرزندان ما مهارت زندگی یاد بدهد تا به اعتیاد و معضلات دیگر جامعه، نه بگویند. در کشور ما، خیلی راحت مواد پیدا میشود و یک دلیل آن، این است که ما مرز 1200 کیلو متری با افغانستان داریم و آن جا، مرکز تولید مواد مخدر است و این مواد به اروپا و ساير نقاط جهان ترانزیت میشود. بنابراین، مواد مخدر بهراحتی به کشور ما وارد میشود. بهتازگی محرکهای عصبی هم به این موضوع دامن میزند. از طرفی، چون آموزش خوب و کافی به جامعه داده نشده، همه فکر میکنند با خوردن آن محرکها، انرژی میگیرند و تا صبح خوشحال هستند. در حالی که اصلاً نمیدانند که چقدر خطرناک است و چقدر میتواند برای آنها مشکلساز باشد. درنتیجه، در درجة اول، نبود آگاهی باعث این مشکل میشود، و اولين قدم در پیشگیری از اعتیاد، در درجة اول آگاهی دادن است. آموزش و پرورش و والدین، باید راجع به اعتیاد بیشتر بدانند. طی مطالعات انجام گرفته، یکی از علتهای اصلی برگشت جوانان ترک کرده به دامن اعتیاد، آگاه نبودن پدران و مادران است که نمیدانند چگونه با فرزند ترک کردة خود ارتباط برقرار کنند. اعتیاد، متأسفانه در کشور ما جرم محسوب میشود. در حالی که اعتیاد یک بیماری است که باید درمان شود. غیر از سمزدائی خود ماده، درمان اصلی آن، این است که بیمار، روان درمانی شود. باید مرتب با او صحبت کرد. ولی والدین، چون از دست اعتیاد فرزندشان کلافه میشوند، بدتر به او سرکوفت میزنند، اینها همه، به دلیل عدم آگاهی است. بنابر این اگر ما میخواهیم یک برنامة وسیع پیشگیری برای اعتیاد داشته باشیم از چند طريق باید مبارزه کنیم؛ یکی مبارزه در مرزها و به اصطلاح کاهش عرضه، و از همه مهمتر، برنامهریزی در پیشگیری و آگاهی دادن و درحقیقت، کاهش آسیب و کاهش تقاضاست. بنابراین، نمیتوان تنها با بستن مرز اعتیاد را مهار کرد. الآن مواد محرک در ایران درست میشود و عوض شدن چهرة داروها، یک مقدار این کار را سختتر کرده است. پس باید تمام انرژی روی فرهنگسازي و آموزش براي کاهش تقاضا باشد. منتها برای پیشگیری در بلندمدت، یک رشته کارها در کوتاهمدت باید انجام شود. در حال حاضر در تمام دنیا، کشورهای اروپائی در مبارزه با اعتیاد الگو هستند، مانند هلند، سوئیس و ... . اینها، اول در کاهش آسیب کار میکنند و کار در آن جا کمی راحتتر است. برای این که اعتیاد در آن جا جرم نیست بلکه بیماری به شمار میرود! یعنی آنها به دنبال علت بیماری میروند. بنابراین، ما هم باید به این مسئلة کاهش آسیب خیلی اهمیت بدهیم. کاهش آسیب را، ایران با یک برنامة خوب شروع کرد، ولی کمی دیر شروع کرد! بعد از اپیدمی و برنامه کاهش آسیب بیشترین منفعت آن، جلوگیری از بیماریهای ناشی از اعتیاد مثل ایدز، هپاتیت بی و سی، سل و چیزهای دیگر است. این که نام توزیع کنندگان مواد مخدر را «سوداگران مرگ» گذاشتهاند، کلمة بسیار خوبی است و کسانی که در تجارت این کارند و مافیای دارو و مواد مخدر هستند، از تمام قدرتشان استفاده میکنند و بسیار هم هوشمندانه عمل میکنند. وقتی فردی در جامعه معتاد میشود و ما او را به حال خود رها میکنیم، افراد دیگر را هم مبتلا میکند. سیستم کاهش آسیب- که افراد را به سمت درمانگاهها میکشاند- با آنها مشاوره میکند و به آنها داروی جایگزین میدهد. کسانی که داروی اعتیاد تزریقی مصرف میکنند، وقتی تحت نظر پزشک مادة جایگزین به آنها داده میشود، هرچند آن هم مواد مخدر تزریقی است، ولی متادول به آنها میدهد که خوراکی است! به این روش، کاهش آسیب میگویند. با این کار، معتاد کسی دیگر را مبتلا نمیکند و خودش هم بهتدریج آرام میشود و از مرگ و میر تدریجی ناشی از تزریقات و بیماریهای دیگر پیشگیری میشود. هر چقدر تعداد این افراد را کمتر کنیم، تعداد افراد دیگری که در جامعه معتاد میشوند، کمتر خواهد شد و کار راحتتر میشود. متأسفانه چون اعتیاد در کشور ما جرم محسوب میشود، این افراد را به زندان میبرند. یکی از کارهای غلط دربارة این افراد، جمع کردن آنها در یک محیط است؛ چه زندان، چه اردوگاه و کمپ که خیلی بدتر است. در همه جای دنیا این مطالعه را انجام دادهاند و فهمیدهاند کمپهای بازپروری معتادان نتیجه ندارد و مقرون به صرفه هم نیست. بنابراین، همه را تعطیل کردند! آیا ابتلا به ایدز، به صورت مستقیم با مسئلة اعتیاد مرتبط است، و اساساًچه فرهنگسازیای در زمینة پیشگیری از اعتیاد به مواد مخدر و ایدز، در کشور صورت گرفته است و نحوه برخورد مسئولين و دستاندركاران با اين موضوع چگونه بايد باشد؟ بله، شدیداً ارتباط مستقیم دارد، در تزریقی و غیر تزریقی و کسانی که این مواد را مصرف میکنند یا روابط جنسی محافظت نشده دارند. مهم، این است که در این موارد آموزش داده شود. متأسفانه نوع نگرش نامعقولي است كه در برنامهريزان، حوزههاي فرهنگي و آموزشي وجود دارد و در درازمدت آسيبهاي راجع به مسائل جنسی- که یک غریزة طبیعی هم هست- فکر میکنند نباید حرفی زد. این، یک ایدة غلط در کسانی است که برنامه میریزند. تصور آموزش و پرورش، این است که تا راجع به موضوع غریزة جنسی صحبت میکنیم، فکر میکنند درواقع داریم جوانان را به این مسئله تشویق یا تحریک میکنیم. این ایده را، اگر بتوان درست کرد، خیالمان راحت میشود. اگر ما شيوه آموزش را بلد باشیم و آموزش به صورت مفید، مداوم و مستمر باشد، نگرش فرد را عوض میکنیم، و او هیچوقت به آن کار تشویق و ترغيب نمیشود که آن را انجام دهد و متوجه میشود که چطور از این مسئله سوء استفادة غیر منطقی نشود. حالا اگر سکوت کنیم، در ادامه آن والدین، رسانهها و آموزش و پروش هم سکوت میکنند. پس فرزند ما از چه کسی باید یاد بگیرد؟ از مدرسه بیرون میآید و از دوست خود- که آگاهی کمی دارد- یاد میگیرد و آن زمان که بخواهیم به او برسیم، خیلی دیر شده، چون دیگر گرفتار این معضل شده است! بنابراین، اعتقاد من این است که درمان یا پیشگیری از اعتیاد، بیبند و باری و بیماریهای ناشی از تماسهای جنسی، احتیاج به زمینهسازی و آموزش از زمان مدرسه دارد، و باید بپذیریم که در اين خصوص تجارب و الگوهاي پيشگيري در كشورهاي توسعه يافته و غربنند ميتواند مفيد باشد. در تمام رسانهها، این موضوعات گفته شده و سکوت بد است. من، اسم این سکوت را گذاشتم «سکوت مرگبار» که باعث ابتلای جوانان به اعتیاد میشود. ما در این برهه از زمان، موظفیم گامی برداریم تا سلامت جوانان را تأمین کنیم و نگذاریم دچار این معضلات شوند. منظور از كاهش آسيب، موضوع آسيبهاي اعتياد به افراد مبتلا به آن است يا جامعه؟ لطفا بفرماييد از چه روشهايي ميتوان براي كاهش آسيب مواد مخدر و اعتياد استفاده كرد؟ در زندانی کردن افراد، میزان ابتلا به سل صد برابر میشود (سل مقاوم، HIV، هپاتیت C و الآن در همة دنیا رسم است كه تاتو و خالکوبی را با یک سوزن در زندانها برای همه انجام میدهند. مسئله بعدي تماس جنسی است که در زندانها هست. برای پیشگیری از اعتیاد، باید از مدرسه شروع کرد. تنها چیزی که الآن فرهنگسازی شده و جا افتاده، بستن کمربند ایمنی است. برای این که خوب آموزش داده شده است و فقط مسئله جریمه هم نبود. وقتی بچهها یاد گرفتند، دائم به والدین اشاره میکنند که کمربند خود را ببندد. آموزش و پرورش، آنجور که باید عمل نمیکند و شاید نمیخواهد راجع به خیلی از مسائل صحبت کند. معضل اعتیاد فوقالعاده بد است و با داروهای محرک بدتر میشود. هنوز بعد از سالها برنامهریزی و صرف هزینه اعتیاد و بيماريهاي ناشي از آن همچنان رو به افزایش است هم از طریق تماس جنسی محافظت نشده شیوع پیدا کرده و هم آمار مبتلایان به ایدز بالا رفته است. در آماری که اخیرا منتشر شده، از رشد صعودی ایدز و افزایش انتقال آن از طریق رابطة جنسی سخن به ميان آمده و این، در حالی است که تا پیش از این، آمارهای انتقال ایدز را با درصد بالائی، از آنِ سرنگهای آلوده و اعتیاد میدانستند. اگر تکیة ما بر آمارهای ارائه شده باشد، میتوان منشأ و شیوع اولیة ایدز و انتقال آن را، بر اساس سرنگهای آلوده و اعتیاد دانست؟ الآن تمام موردهاي ابتلاي جدید، تماس جنسی هستند. مدت 2 سال است بعد از برنامة کاهش آسیب و استفاده از مواد محرک، باعث شده که آن هم زمینة رابطة جنسی را بیشتر فراهم کند. چون وقتی از مواد استفاده ميكنند از خود بیخود میشوند و از کاندوم استفاده نمیکنند و خیلی هم در رابطة جنسی زیادهروی دارند. زیرا این مواد، قدرت جنسی را چند برابر بیشتر میکند. برای همین، بعضی افراد که نزد من میآیند، میپرسند مواد مخدر صنعتي ایدز میآورد؟ میگویند ما قبل از سکس نوعي ماده مخدر صنعتي استفاده ميكنيم من میگویم خطرناک است، ولی آنها میگویند خیلی قدرت جنسی را زیاد میکند. اخیراً رسانهها از قول شماعنوان کردهاند که الگوی ابتلا به ایدز در ایران، در حال تغییر است. در این خصوص توضیح بفرمائید. بیش از 30 سال پیش وقتی ایدز اپیدمی شد، اولین بیمارهائی که ما داشتیم، به خاطر استفاده از فرآوردههای خونی وارداتی از کشور فرانسه بود. فاکتور 8 این افراد، بیشتر مبتلا بودند، یعنی 4 تا 6 درصد مصرف کنندههای فرآوردههای خونی مبتلا بودند؛ مسائل جنسی نداشتیم. در انتقال خون، 70 هزار خوندهنده را اوایل کار آزمایش کردیم که هیچ علامت مثبتی نداشتند. در مراکز بازپروری، استفادة معتادان از سرنگ مشترک، آمار را خیلی سریع بالا برد؛ یعنی این مشکلات در اعتیاد اتفاق میافتد. در عرض 6 ماه تا یک سال، از صفر به 45 درصد رسید. الآن بعد از برنامة کاهش آسیب- که خیلی خوب اجرا شد ولی متاسفانه بعدأ کمرنگ گردید- امیدواریم دوباره با کیفیت بهتر این کاهش آسیب و کلینیکهای بهتر تقویت شود. جمع کردن این افراد در اردوگاهها غلط است. الآن در کلینیک و مطب من، موردهاي جدیدي که مراجعه میکنند، همة آنها تماس جنسی دارند و همه، زیر سی سال هستند. آخرین دستاوردهای علمی را در خصوص درمان ایدز چگونه است و آيا اين بيماري قابل درمان شده يا خير؟ الآن ایدز، دیگر مثل قبل بیماری کشندهای نیست. قبلاً که ایدز اپیدمی شد و اولین پوستری که سازمان بهداشت جهانی درست کرد، پوستر یک اسکلت بود. بعدها دیدند که این خودش ترسناک است. من، برای گذراندن دورهای به استرالیا رفته بودم. آن جا بازی بلینگ را نمایش میدادند که در آن، مثلاً عزرائیل، با یک داس توپ بلینگ را میزد و همة مردم را نشان میداد که شوک به آنها وارد میشد. گفتیم اینها چیست، اینها که غیر انسانی است! گفتند خوب، آن زمان این دید بود که وحشت ایجاد میکردند، ولی بهتدریج روش خود را آرامتر کردند. در فیلمهای بعدی، گفتند ايدز يك بیماری خطرناک و کشنده است. الآن ايدز يك بیماری کشنده نیست، بلکه یک بیماری عفونی و مزمن است که درمان قاطع ندارد، مثل هپاتیت C و B و هرپس. داروها، روز به روز برای درمان خیلی بهتر میشود، و تا زمانی که بیمار بتواند تحمل کند، میتواند زندگی نرمالی داشته باشد، به شرطی که بداند مبتلاست و زود مراجعه کند. مشکل ما، رفتارهاي پرخطری است که باعث میشود بیشتر به ایدز مبتلا شویم. جوانها، آگاه نیستند و رسانههای ملی هم آن طور که باید، راجع به این مسئله، شفاف صحبت نمیکنند. ما، در این زمینه با رسانهها مشکل داریم! در جامعة ما، از نظر فرهنگی نگاه به بیماران مبتلا به ایدز، نگاه مثبتی نیست؛ و همین امر، باعث پنهانکاری و کوتاهی مبتلایان، در مراجعه به مراکز درمانی و پیگیری بیماری آنان میشود. رسانهها، مراکز آموزشي و مسئولان چگونه میتوانند این نگاه را تغییر دهند؟ باید در این زمینه مقالات، به صورت شفاف نوشته شود. باید دید مردم چقدر مجله و روزنامه میخوانند و تلویزیون میبینند! ما در مطالعة خودمان، پرسیدیم اولین بار مردم کلمة ایدز را از کجا شنیدند؟ 80 درصد گفتند از تلویزیون؛ یعنی همه تلویزیون تماشا میکنند. چرا ما باید بگذاریم فرد، مبتلا شود و بعد بگذاریم دارو این قدر گران شود و در نهايت هم بگذاریم بیمار، بقیه را مبتلا کند؟ همة رسانهها، باید تلاش کنند، ولی آن رسانهای که کار نمیکند و باید بیشتر از اينها کار کند، تلویزیون است. چون 80 درصد مردم آن را تماشا میکنند. روزنامهها و مجلات، سعی خود را میکنند؛ ولی اشکال کار در نخواندن کتاب و روزنامه است. الآن خبرها را از تلویزیون میشنوند. ما در مرکز تحقیقات، یک سایت داریم که به اصطلاح یک کلینیک ایدز است. جوانان هم، امرزوه با اینترنت خیلی سر و کار دارند. پس از این طریق هم میتوان مقداری آگاهی در اختیارشان قرار داد؛ ولی باید رادیو و تلویزیون، به صورت مستمر و بیوقفه، در این زمینه اطلاعرساني مؤثر و شفاف داشته باشند. در خصوص بیماری ایدز، یک وحشت همگانی در جامعه وجود دارد، و با چنین رویکردی، استمرار زندگی عادی در جامعه برای فرد مبتلا، کمی مشکل یا غیر ممکن به نظر میرسد. لطفاً در خصوص نحوة زندگی با مبتلایان به ایدز، در يك خانواده توضیح بفرمائید. اگر این افراد مراجعه کنند و درست مشاوره شوند، زندگی کردن با فردی که اچ آی وی دارد، باعث ابتلا نمیشود. چون تماس عادی مثل دست دادن، پوشیدن لباس مشترک، وسایل غذاخوری مشترک، تلفن و دستگیرة در و حتا نیش و گزش پشه نیز باعث انتقال بیماری نمیشود. بنابراین بهراحتی میتوان با بیمار مبتلا به ایدز زندگی و کار کرد. فقط از طریق تماس جنسی یا هر وسیلهای که خون فرد را وارد بدن دیگری کند، قابل انتقال است! خون فرد، چگونه وارد بدن دیگران میشود؟ از راه سرنگ مشترک! چون که استفاده کننده، متأسفانه آگاهی کامل ندارد. نحوة برخورد هم بيشتر به صورت انگ زدن و بسیار تند و بد ميباشد! طوريكه حتي از فرد فرار میکنند. این افراد، به جای آن که آگاهی پیدا کنند، چون اطلاعات کمی دارند، همیشه وحشت دارند. حتا بسیاری از بیماران من، خانوادههایشان هم از بیماری آنها خبر ندارند. در مورد هپاتیت هم همینطور است! همه، باید بدانند که راه انتقال آن از طریق تماس جنسی زن و مرد یا همجنسان است. هشتاد درصد انتقال، از طریق تماس جنسی است. از مادر آلوده هم، از مسیر خون به جنین انتقال مييابد. در زمان زایمان و از طریق داخل رحم، وسایل برندهای که بلافاصله از آنها برای فرد دیگر استفاده میشود؛ سرنگ مشترک، تاتو و سوزن مشترک- اگر شرایط بهداشتی رعایت نشود- در آرایشگاهها و دندانپزشکی- اگر تمیز کار نکنند- ممکن است انتقال دهنده باشند. راههای فرعی ابتلا، اول خون و فرآوردههای خونی و دیگری پیوند اعضاست. من، خودم موردی داشتم که زمان پیوند عضو، به ایدز مبتلا شده بود. برای این که دهندة عضو، اچ آی وی مثبت داشته و این مورد را آزمایش گیرنده، اعلام نکرده بود. باید خون را همان لحظه گرفت نه آزمایشی که مال 2 سال پیش بوده است. در پیوند اعضا، همه چیز تست میشود؛ یعنی بانک پیوند اعضا، همه چیز را تست میکند. من، معتقد هستم که رسانههای ما، باید اطلاعات را به صورت رایگان در اختیار مردم قرار دهند. ما، باید جوانان را جذب کنیم. پارهای از مراكز و گروههاي مردمنهاد(NGO) در کشور، نقش اثرگذاری در مهار و درمان بیماریهای خاص داشتهاند که در آن میان، میتوان از انجمن محک یاد کرد. با توجه به روند رو به رشد بیماری ایدز و پیامدهاي منفی آن در آینده- که از سرطان کمتر نخواهد بود- آیا مراكزمردمنهاد فعالی در این زمینه هستند و آیا اين مراكز مورد حمایت مردم، مسئولان و علاقهمندان به حوزة سلامت، قرار میگیرند؟ چند سال پیش این جا یک پروژهای تحت عنوان باشگاه اجرا کردیم که خودم مجری آن طرح بودم. در آن جا، افراد مبتلا را دور هم جمع میکنیم و اسم این باشگاه، «یاران مثبت» است. همه، دارای اچ آی وی مثبتاند و باشگاه، تحت نظر متخصصان و با همکاری خودشان، به صورت شورائی اداره می شود. کلاس موسیقی، کلا س زبان و کامپیوتر، کارگاه صحافی و کارگاه معرقکاری برگزار میکنیم؛ امکانات ورزشی دارد؛ افراد عضو را اردو میبریم و کلاسهای مشاوره دارند و با آنها دربارة بیماریشان مشاوره میشود. بعد راجع به بیماری، درمان و تغذیه و پيشگيري به آنها آموزش داده میشود. این افراد، وارد جامعه میشوند و این اطلاعات را در اختیار بقیه قرار میدهند. این باشگاه فوقالعاده و بهتر از NGO است. در مورد این بیماری، نیازی به مراكز مردمنهاد نیست و بیماران، تحت نظر یو ان ایدز (UN Aids)هستند. برای دریافت کمکهای مالی مردمی، این کارها را به مردم آموزش میدهیم و همدیگر را نیز میبینند. اگر با این افراد صحبت کنید، میگویند از وقتی که ما به این جا آمدهایم، خودمان را توانستهایم پیدا کنیم. این جا، همة افرادش مثل هم هستند. هم آرامش میگیرند هم درمان میشوند. این جا دوباره زندگی کردن را یاد گرفتهاند و من، کسی را میشناسم که توی جوی و جدول بود، الآن دارد پروپوزال مینویسد. این افراد، به کسانی نیاز دارند که آنها را از لحاظ مالی و عاطفی حمایت کنند. این افراد، از اجتماع طرد شدهاند. من، یادم است در یک محلی معتادان خیابانی میآمدند و در آن جا حمام میکردند و غذا میخوردند و به آنها متادول میدادند تا بتوانند اعتیاد خود را ترک کنند. باید انگ را از جامعه برداشت. خواهش من از تمام رسانهها، این است که به مردم آگاهی بدهند. ما، در مقابل جوانان مسئول هستیم. جوانان ما، به طرز وحشتناکی به سمت اعتیاد کشیده شدهاند. زمینه، بسیار مساعد است و سوداگران این عرصه، بسیار هوشمندانه رفتار میکنند. الگوی دارو را عوض میکنند و از ما بسیار جلو تر هستند. برای این که ما، تا بیائیم با آن نگرش منفی که نسبت به اعتیاد داریم، به خودمان بجنبیم، آنها حرکت خود را انجام دادهاند. اگر دقت کنید، این افراد بازار را در اختیار دارند و قیمت را پائین میآورند. همه مبتلا میشوند، بعد قیمت را بالا میبرند. به قدری این مافیای دارو هوشمند عمل میکند که در کشور حسابی جولان میدهد. بنابراین، باید از مدرسه شروع کرد. سیاستگذارها و مسئولان باید با دید و نگرش مثبت، و ما هم با آگاهی مستمر، به مردم اطلاعات بدهیم. اعتیاد، هپاتیت B و C، وHIV، سرعت انتشارشان در جامعه بسیار بالاست. وزارت بهداشت، باید راهبرد را بنویسد و بقیه، اجرا کنند. باید برای اینها قدمی برداریم. متخصصان بهویژه خود سركارعالي هم، بارها از بروز سونامی بیماری ایدز در جامعه سخن گفتهاید. اکنون برای پیشگیری از این پدیدة ناخوشایند، چه توصیههائی دارید؟ بله، دور نخواهد بود. پیشنهاد من، این است که با نگرش مثبت به این بیماری فکر کنید. تنها راه ما، آموزش شفاف و مستمر است. در فرآیند درگیری، آگاهی داشتن کافی نیست. کسی که رفتار پرخطر دارد، جوانی که توی آن خط افتاد، مهارت که ندارد. مهارت که فقط دست شستن نیست. مهارت زندگی، یعنی این که قدرت مقابله با این معضلات را باید به آنها آموزش داد. جوانان زیادی نه هویت، نه ملیت و نه انگیزه دارند. درجا میخواهند خوش باشند. محدود کردن آنها زیاد نباید باشد. ما، چهار تا حس داریم: بینائی، میگویند نگاه نکن؛ شنوائی، میگویند نشنو؛ حس لامسه؛ دست نزن حرف نزن. چکار باید کرد؟ خانوادهها اصلاً بلد نیستند. ما، باید زمینهسازی کنیم و دانش خانواده را باید بالا ببریم. من، معتقدم رسانهها، آموزش و پرورش؛ رادیو و تلویزیون و روزنامهها و همه همگام با هم، بتوانیم شفاف به جوانها آموزش بدهیم. تنها راه درست، همین است. یک عمر است داریم با مواد مخدر مبارزه می کنیم! باید مرزها را کنترل کرد. پیشگیری هیچ وقت درست انجام نشده و همهاش کوتاهمدت بوده است! دكتر مينو محرز متخصص بيماريهاي عفوني
زیباشو دات کام خداوند زیباست و آرامش در روح های زیبا پیدا می شود. |
|||
|
2014/08/16, ساعت 14:32
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: جوانان را آگـاه کنیم!
اعتیاد ؟؟؟
مگه اعتیاد تو جامعه هست...... همه شاد و شنگول سوار پراید 7 میلیونی هستن...... خیلی بد شدم... خیلی بد شدند.... |
|||
|