۱۰ راه برای داشتن یک رابطه آرام

«عشق و محبت از واجبات زندگی هستند نه تجملات آن. بدون آنها انسانیت باقی نخواهد ماند.» — دالای لاما (Dalai Lama)

این مقاله درمورد عشق نیست. درمورد هر نوع رابطه‌ای است، رابطه شما با برادر، مادر، همکار یا دوستتان.

و باید اعتراف کنم که من کامل نیستم.من یک میلیون بار در روابطم دچار اشتباه شده‌ام. بیش از اندازه انتظار داشته‌ام یا بخاطر ترس از ایجاد آشوب، چیزی که لازم داشتم را نخواستم. زیاد کل‌کل کرده‌ام. شکاک بوده‌ام. وابسته شده‌ام. می‌توانم بگویم چیزی که من را از همه این اشتباهات آزاد می‌کند این است که صادق هم بوده‌ام.

داشتن خودآگاهی به نظر من بسیار باارزش‌تر از کامل بودن است. دلیل آن شاید این باشد که اولی قابل ‌حصول و مفید است اما دومی هیچکدام از اینها نیست.

روابط ساده نیستند. آنها منعکس‌کننده همه آن چیزهایی هستند که درمورد خودمان احساس می‌کنیم. وقتی روز بدی داشته‌اید، آدم‌های اطرافتان به نظر سرسخت می‌آیند. وقتی از خودتان شاد و راضی نیستید، به نظر روابطتان هم کمبود دارند.

اگر تا بحال با خودتان سر جنگ افتاده‌اید که برای چه ناراحتید، این مقاله می‌تواند کمکتان کند. اگر تابحال بخاطر اینکه کسی نتوانسته انتظاراتتان را برآورده کند، ناامید شده‌اید، باز این مقاله برایتان مفید است. فکر می‌کنید همه نادیده‌تان می‌گیرند و کسی به حرف‌هایتان گوش نمی‌دهد؟ چیزهایی در این مقاله هست که به کمکتان می‌آید.

ما در خلاء زندگی نمی‌کنیم. ما فکر و احساساتی داریم که می‌توانند سردرگم‌کننده باشند. آدم‌های دیگر هم همینطور.

من وقتی این ایده‌ها را به کار می‌بندم، در روابطم احساس اعتمادبه‌نفس، قدرت، محبت و آرامش می‌کنم. امیدوارم برای شما هم همینطور باشند.

۱- هر کاری که لازم است برای خودتان انجام دهید.

همه آدمها نیازهایی شخصی دارند، چه رفتن به باشگاه ورزشی باشد یا اختصاص دادن زمانی برای تنهایی در روزهای تعطیل. اگر کسی از شما خواست کاری انجام دهید که غریزه‌تان گفت آن کار با نیازهای شما همخوان است، انجامش دهید. البته منظورم این نیست که نمی‌توانید هرازگاهی فداکاری‌هایی انجام دهید اما خیلی مهم است که عادت کنید که از خودتان مراقبت کنید.

یک نفر یک روز به من گفت که آدم‌ها مثل لیوان‌های آب می‌مانند. اگر برای پر نگه داشتن لیوانمان کاری که لازم باشد را انجام ندهیم، آنوقت باید آن را از کسی دیگر بگیریم – که باعث خالی شدن نیمی از لیوان آنها می‌شود. خودتان لیوانتان را پر کنید تا بتوانید احساس کامل بودن در روابطتان داشته باشید.

۲- دیگران را از فایده تردید بهره‌مند کنید.

شک کردن به دیگران کاری وسوسه‌انگیز است – اینکه تصور کنید نامزدتان با دعوت نکردن شما به همراه دوستانش قصد ناراحت کردن شما را داشته است یا دوستتان با به رخ کشیدن پول خود قصد ایجاد حس کمبود در شما داشته است. آدم‌هایی که برایتان اهمیت قائلند، دوست دارند خوشحالتان کنند، حتی اگر بعضی اوقات شدیداً درگیر مشکلات خودشان شوند.

گاهی‌اوقات ممکن است بدون اینکه منظوری داشته باشند باعث رنجیدن شما شوند – همه ما انسانیم فرشته نیستیم. اما این حالت طبیعی و همیشگی نیست. این احتمال وجود دارد که وقت‌هایی ناراحت باشند و ندانند که باید با آن چه بکنند. این احتمال هست که بخاطر رفتارشان بعداً از شما عذرخواهی کنند. اگر می‌خواهید خوب باشید، سعی کنید همیشه در آدم‌هایی که دوستشان دارید بهترین را ببینید. وقتی همیشه بهترین را ببینیم، همه را به بهترین بودن تشویق می‌کنیم.

۳- برای هر مشکل اول به خودتان نگاه کنید.

وقتی از خودتان احساس رضایت نکنید، پیدا کردن اشکالات رابطه هم ساده‌تر می‌شود. اگر شخصی دیگر را برای احساس خودتان مقصر کنید، راه‌حل هم به آنها بستگی خواهد داشت. اما این منطق اشتباه است. برای تازه‌کارها، به آنها احساس کنترل می‌دهد اما بعد معمولاً مشکلی را حل نمی‌کند چون درحقیقت با علت و ریشه مسئله برخورد نکرده‌اید.

دفعه بعدی که خواستید کسی را برای احساستان متهم کنید – برای کاری که انجام داده‌اند یا باید انجام می‌داده‌اند – از خودتان بپرسید شاید مشکل جایی دیگر باشد. ممکن است متوجه شوید که زیر پوست قضیه مشکل دیگری وجود دارد: کاری که انجام داده‌اید یا باید بخاطر خودتان انجام می‌داده‌اید. اگر مسئولیت مشکل را بپذیرید آنوقت می‌توانید برای آن راه‌حل پیدا کنید.

۴- مراقب فرافکنی باشید.

در روانشناسی فرافکنی یعنی انکار خصوصیات و ویژگی‌های خودتان و بعد نسبت دادن آنها به دنیای بیرون و دیگران. بعنوان مثال، اگر دوست وفادار و قابل‌اعتمادی نباشید، تصور خواهید کرد که همه دوستانتان قصد فریب شما را دارند. این یک مکانیزم دفاعی است که کمکتان می‌کند از ناراحتی ناشی از آگاه شدن از ضعف‌هایتان دوری کنید. هیچ راه سریعتری برای ایجاد شکاف در روابط وجود ندارد.

این به خودآگاهی برمی‌گردد و کار سختی است. شناخت و درک نواقصتان اصلاً چیز جالبی نیست اما اگر اینکار را نکنید، آنوقت آن نواقص را در همه اطرافیانتان می‌بینید و ناراحتی‌تان ادامه پیدا خواهد کرد. دفعه بعد که نقطه‌ای منفی در کسی دیدید، از خودتان بپرسید درمورد خودتان هم صدق می‌کند یا نه. ممکن است اینطور نباشد اما اگر اینطور بود، تشخیص آن می‌تواند به ایجاد آرامش در آن رابطه کمک کند.

۵- جنگ‌هایتان را انتخاب کنید.

همه ما کسانی را می‌شناسیم که همه چیز را به جنگ و دعوا تبدیل می‌کنند. اگر درمورد چیزی آنها را زیر سوال ببرید، می‌توانید مطمئن باشید که دعوا راه می‌اندازند. اگر درمورد رفتاری از آنها نظری بدهید، احتمالاً سرتان فریاد می‌کشند. حتی تحسین کردنشان می‌تواند باعث شود با شما برخورد کنند. بعضی‌ها عاشق دعوا کردن‌اند – شاید برای اینکه منفی‌گرایی که با خود دارند را به دیگران و دنیا هم منتقل کنند.

از طرف دیگر، وقتی چیزی اذیتتان می‌کند باید به دیگران بگویید. این تنها راه برخورد با مشکلات است. از طرف دیگر هم نباید بگذارید همه چیز اذیتتان کند. وقتی شک دارم باید چیزی را مطرح کنم یا نه، این چند سوال را از خودم می‌پرسم:

– آیا این اتفاق مرتب می‌افتد و باعث ناراحتی‌ام می‌شود؟
– آیا اگر از بالا به همه چیز نگاه کنم، این مسئله واقعاً مهم است؟
– آیا می‌توانم به جای اینکه درگیر احساس ناامنی خودم شوم، با احساساتشان همدردی کنم؟

۶- با مهربانی و در عین حال رک با دیگران برخورد کنید.

وقتی به کسی حمله می‌کنید، غریزه طبیعی او این خواهد بود که حالت دفاعی بگیرد که این شما را به هیچ کجا نمی‌رساند. در آخر بحثی شدید بینتان ایجاد می‌شود که هر دو شما سعی می‌کنید ثابت کنید که حق با شماست و طرف‌مقابل اشتباه می‌کند. به ندرت اینقدر سیاه و سفید است. معمولاً اینطور است که هر دو شما در یکسری چیزها حق دارید اما خودخواه‌تر از آن هستید که بتوانید با هم به توافق برسید.

اگر با محبت و مهربانی با دیگران برخورد کنید، ذهن و قلب آنها را باز خواهید کرد. باید به آنها نشان دهید که می‌فهمید از کجا آمده‌اند و آنوقت آنها هم برای شنیدن نظرات شما مشتاق خواهند شد. این به شما فرصت ابراز خودتان و انتظاراتتان را می‌دهد. و وقتی در زمان مناسب به دیگران بگویید که به چه نیاز دارید، احتمال اینکه نیازتان را برآورده کنند بسیار بیشتر خواهد بود.

۷- از آسیب‌پذیر بودن نترسید.

به روش‌های مختلف ممکن است در یک ارتباط احساس آسیب‌پذیری کنید: وقتی حستان را برای کسی ابراز می‌کنید. وقتی درمورد خودتان یا گذشته‌تان صادق می‌شوید. وقتی می پذیرید که اشتباه کرده‌اید. ما همیشه برای اینکه قدرتمان را حفظ کنیم این کارها را نمی‌کنیم.

قدرت به ما یک حس کنترل ظاهری می‌دهد درحالیکه وجود حقیقی و آسیب‌پذیر داشتن به ما یک حس از واقعی و درست بودن می‌دهد. این عشق است: خود واقعی‌تان باشید و به فردی دیگر هم اجازه دهید همانطور باشد بدون اینکه بگذارید ترس و قضاوت آن را نابود کند. همانطور که جیمی هندریکس می‌گوید، «وقتی قدرت عشق بر عشق قدرت پیروز شود، جهان صلح را خواهد شناخت».

۸- قبل از رفتار احساسی فکر کنید.

این برای خود من از همه سخت‌تر است. به محض اینکه از چیزی ناراحت، خسته یا عصبانی می‌شوم، می‌خواهم کاری کنم که همیشه هم ایده بدی بوده است. این را فهمیده‌ام که واکنش احساسی اولیه‌ام درمورد یک اتفاق هیچوقت احساس واقعی‌ام نسبت به آن نیست. ممکن است در ابتدا احساس ترس یا عصبانیت کنم اما وقتی آرام شدم و کمی درمورد آن فکر کردم، می‌فهمم که واکنشم بسیار افراطی بوده است.

وقتی حسی قوی در خودتان احساس کردید، سعی کنید مدتی بنشینید. از آن حس استفاده نکرده یا از آن فرار نکنید، فقط حسش کنید. وقتی یاد می‌گیرید قبل از رفتار کردن روی احساساتتان، آنها را ببینید، به دو روش جلو اتفاقات منفی را می‌گیرید: قبل از اعمال احساساتتان روی یک نفر دیگر. آنها را پردازش می‌کنید، تحلیل می‌کنید و با آن برخورد می‌کنید. همچنین طوری ارتباط برقرار می‌کنید که احساساتتان را تشویق می‌کند به جای سرکوب شدن، بیان شوند.

۹- مرزهایتان را حفظ کنید.

وقتی آدم‌ها به ما نزدیک می‌شوند، مرزها کمی مختل می‌شوند. در رابطه‌ای که هیچ مرزی ندارد، شما به فرد مقابل اجازه خواهید داد باعث شود کارهایی را انجام دهید که دوست ندارید. آنوقت به جای اینکه از روی احترام به نیازهایتان رفتار کنید، از روی احساس گناه و عذاب‌وجدان این کار را خواهید کرد. آنوقت به کسی اجازه خواهید داد که بدون اینکه به او درمورد احساستان بگویید، شما را بیازارد. بهترین راه برای اینکه مطمئن شوید آدمها همانطور که دوست دارید با شما رفتار می‌کنند این است که به آنها آموزش دهید.

این یعنی باید به اندازه کافی خودتان را دوست داشته و به خودتان احترام بگذارید تا بفهمید به چه چیزهایی نیاز دارید و آنها را به زبان بیاورید. تنها راه داشتن روابط عاشقانه و آرام این است که رابطه‌ای عاشقانه و آرام با خودتان شروع کنید.

۱۰- از همراهی و همنشینی‌شان بیشتر از تاییدشان لذت ببرید.

وقتی ناامیدانه به دنبال تایید یک نفر هستید، رابطه‌تان فقط به کاری که او برایتان انجام خواهد داد منحصر خواهد شد – اینکه چند وقت یکبار نفس‌تان را تقویت می‌کند، وقتی ناراحتید چطور روحیه‌تان را عوض می‌کند، یا چطور احساسات منفی‌تان را از بین می‌برد. برای فرد مقابل این واقعاً خسته‌کننده خواهد شد و رابطه‌تان را نامتوازن خواهد کرد.

اگر متوجه شده‌اید که به دنبال خوشنود کردن کسی یا گرفتن تایید او هستید، باید بدانید که مشغول ساختن آن نیاز در خودتان هستید (مگراینکه در رابطه‌ای آزاردهنده باشید که توصیه من این است سریعاً کمک بگیرید). به جای اینکه روی این تمرکز کنید که از طرف‌مقابل چه می‌توانید بگیرید، روی لذت بردن از با هم بودنتان تمرکز کنید. گاهی‌اوقات بهترین کاری که می‌توانید برای خودتان و فردی دیگر انجام دهید این است که فراموش کنید و به خودتان اجازهد هید لبخند بزنید.

مردمان

زیبـاشــو دات کام

مطالب مرتبط

۱ دیدگاه

  1. الهه گفت:

    حرف قشنگ
    عمل کردن زیباتر…
    من به شخصه عیبای بیشماری دارم و
    در انتخابهایی که بی تفکر وعجولانه عمل کردم ضررهای زیادی نصیبم شد
    اما به هر تصمیمی که با تفکر به اندازه اجرایی کردم پایبند بودم و ایمان دارم
    چه در دوستی چه در عشق
    شاید در متن هردوشون فداکاریهای غیرعاقلانه کردم
    اما مطممئنم در حفظشون و یا حذف کردنشون از زندگیم بهترین تصمیمات رو گرفتم

    موفق باشید ممنون از مقاله خوبتون

    [پاسخ]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

20 + شش =