چگونه زن و شوهری صمیمی باشیم؟!

بسیاری از زوج‌های جوان به دلیل عدم آگاهی از نحوه صحیح برخورد با مسائل عاطفی و زناشویی بین همسران، دچار مشکلاتی می‌شوند که گاه این مشکلات به بحران‌های عظیم خانوادگی تبدیل می‌گردند. دوست داشتن و عاشق یکدیگر بودن لزوما موجب سازگاری افراد نمی‌شود. برای داشتن یک رابطه سالم و رضایت‌بخش، گفت‌وگو لازم است. زوج‌ها نباید نسبت به این مساله بی‌اهمیت باشند؛ چرا که با حرف زدن بسیاری از مشکلات و سوءتفاهم‌ها برطرف می‌شود. داشتن یک رابطه شاد و خوب کار سختی نیست. کلید موفقیت در روابط زناشویی بیان عواطف و احساسات واقعی و شفاف خود و بر زبان آوردن آنهاست. البته پیش از بیان احساسات باید خودمان از وجود آنها آگاه باشیم تا بتوانیم درباره آنها فکر کنیم. بیشتر زوج‌ها فکر می‌کنند که همیشه با هم در تماسند؛ اما واقعا چقدر زمان صرف عمیق‌تر کردن درکتان از طرف مقابل می‌کنید؟ داشتن مهارت‌های ارتباطی قوی یکی از عوامل موثر در کنار هم ماندن زوج‌هاست.

ارزش آرامش بسیار بیشتر از آن است که مردم فکرش را می‌کنند و متاسفانه در بیشتر زندگی‌ها آرامش وجود ندارد. آشفتگی و هرج و مرج درست در نقطه مقابل آرامش است. کسانی که وارد زندگی مشترک شده‌اند، بهتر می‌توانند این موضوع را درک کنند. رسیدن به آرامش و احساس خوشبختی چیزی است که در تمام ازدواج‌ها در اولویت قرار دارد و اگر از اهمیت آن کاسته شود، پس از مدتی زن و شوهر احساس ناامیدی خواهند کرد. مسلما در روابط زناشویی مهم‌ترین مساله رابطه زن و شوهر با یکدیگر است. اهمیت دادن به حساسیت‌ها و نیازهای همسرتان و تلاش برای خوشحال کردن او، به استحکام و ثبات روابط شما کمک می‌کند.

برای رضایت‌مندی بیشتر در زندگی مشترک بهتر است نکات زیر را بخوانید:

هرگز از چیزهایی که ندارید، بیش از حد شکایت نکنید
مردم دو دسته‌اند: دسته اول همیشه شکایت می‌کنند (حتی از چیزهای نسبتا خوبی که دارند) و دسته دوم کسانی هستند که از کوچک‌ترین و جزئی‌ترین چیزها نیز استفاده می‌کنند تا خوشحال‌تر و خوشبخت‌تر باشند. شما باید سعی کنید جزء دسته دوم باشید. مسلما کسی که نگرش‌اش به زندگی اینگونه باشد، می‌تواند همیشه همسرش را شیفته خود نگاه دارد.

به او بگویید که او بهترین زن یا مرد در تمام دنیاست
همسر شما ممکن است خیلی ثروتمند، تحصیلکرده و موفق نباشد، اما یک ویژگی مهم دارد و آن اینکه توانسته شما را مشتاق خودش کند. او تمام تلاشش را می‌کند که در هر حالتی شما را حمایت نماید. اگر همسرتان با شکست و عدم موفقیت در کاری روبه‌رو شد و دچار ناراحتی و افسردگی گردید، به او بگویید که شما بیش از آنچه توقعش را داشته‌اید، دریافت کرده‌اید و برای تمام تلاش‌هایش ارزش قائلید. این کار باعث خوشحالی او خواهد شد.

تعریف کردن از همسر خود را فراموش نکنید
گاهی اوقات همسرتان آنچنان درگیر زندگی می‌شود که از ظاهر خود غافل شده و کمتر از قبل به آراستگی خود اهمیت می‌دهد؛ زیرا با تمام مسوولیت‌هایی که بر عهده دارد، فرصت پرداختن به ظاهر خود را نمی‌یابد. اگر در چنین مواقعی از ظاهر او ایراد نگیرید و در عوض از او بیشتر از قبل تعریف کنید و به او بفهمانید که با گذشت زمان و بالا رفتن سن و سال زیباتر و جذاب‌تر شده است، باعث خوشحالی بسیار زیاد او خواهید شد و این خوشحالی به شما نیز سرایت خواهد کرد.

به او اجازه دهید تا لذت بیشتری از زندگی ببرد
همه ما انسان‌ها نیاز داریم که روابط دوستانه‌مان را با دوستان قدیمی خود حفظ کنیم. اگر همسرتان اوقاتی را با دوستانش سپری کرد، به او سخت نگیرید. هر کسی نیاز دارد ساعاتی را فقط به خودش بپردازد. اگر تمام ذهن و انرژی خود را صرف مشغله‌های زندگی کنیم، لذتی از زندگی نخواهیم برد. داشتن کمی تنوع و تفریح به ما انرژی بیشتری برای انجام مسوولیت و مقابله با مشکلات می‌دهد.

هرگز از گفتن دوستت دارم به همسرتان خسته نشوید
همسر شما بیشتر اوقاتش را صرف مهیا کردن امکانات لازم برای آسایش خانواده‌اش می‌کند. و در مقابل انتظار عشق و محبت از جانب شما دارد. هرگز از گفتن دوستت دارم به او غافل نشوید و او را از شنیدن این جمله بسیار ساده محروم نکنید.

به خودتان توجه کنید
مراقبت از جسم و سلامتی خود، مراقبت از پوست و مو و زیبایی‌تان را فراموش نکنید. با این کار علاقه او کمرنگ نخواهد شد؛ برعکس توجهش به شما بیشتر شده و اینکار او را خوشحال‌تر و راضی‌تر می‌کند.

بردبار و صبور باشید
وقتی به تنهایی حرکت می‌کنید، هر کجا بخواهید قدم می‌گذارید؛ ولی هنگامی که با کس دیگری هستید، قدم‌های شما باید با او هماهنگ باشد. در طول مسیر، تجربه کسب خواهید کرد و می‌آموزید که چگونه با یکدیگر حرکت کنید. ازدواج یعنی ایجاد هماهنگی جسمی و روحی بین زن و شوهر. برای موفق شدن و رسیدن به این هماهنگی باید صبور و بردبار باشید. برای حل و فصل بسیاری از مسائل و مشکلات نیاز به زمان است.

به تفاوت‌های یکدیگر احترام بگذارید
تفاوت‌های افراد باعث جذب آنان به یکدیگر می‌شود. با افزایش درک و آگاهی می‌توان به تفاوت‌ها احترام گذاشت. وقتی که زوج‌ها تفاوت‌های یکدیگر را بپذیرند و سعی در تغییر یکدیگر نداشته باشند، شباهت‌ها و همانندی‌های بسیاری را نیز در یکدیگر پیدا می‌کنند. گرچه هر کدام از ما منحصر به فرد هستیم، ولی در بیشتر جنبه‌ها به هم شباهت داریم. شریک زندگی شما ترکیبی از تفاوت‌ها و تشابهات مکمل است. زن و شوهرهایی که واقعا به هم عشق می‌ورزند، مفهوم این ترکیب را بسیار خوب می‌دانند. بسیاری از زن و شوهرها دوست دارند همسرشان را تغییر دهند و خصوصیات و رفتار او را همانند ایده‌آل خود بسازند. انسان با تغییر اساسی رفتار و باورهایش صرفا برای ایجاد یک رابطه خوب با طرف مقابلش به تعادل نمی‌رسد و بالاخره این عدم تعادل در مواردی خود را نشان می‌دهد و در زندگی زناشویی تاثیر خود را خواهد گذاشت.

از وابستگی به همسر خود و کنترل او بپرهیزید
گاهی ما خود را بیش از حد گرفتار و یا نگران مشکل دیگران می‌کنیم و در مورد آنها دچار وسواس می‌شویم. درگیر شدن بیش از حد با مسائل دیگران می‌تواند ما و اطرافیانمان‌ را آشفته کند. اگر تمام نیروی خود را صرف مردم و حل مشکلات آنها کنید، برای حل مشکلات خود وقتی نخواهید داشت. اما وابستگی انواع مختلفی دارد. وابستگی شما به همسرتان باعث می‌شود تا بخواهید زندگی را تحت تسلط خود درآورید. و به این ترتیب زندگی را از روال طبیعی خارج می‌کنید. وقتی می‌خواهید بر همسرتان مسلط شوید، در واقع خود را تحت سلطه او در می‌آورید و با این کار افکار و احساسات و آزادی عمل خود را فدای رفتارتان می‌کنید و اراده‌تان را هم از دست می‌دهید. به این ترتیب خودتان بیشتر تحت تسلط در می‌آیید. هر چه بیشتر همسرتان را کنترل کنید، او بیشتر اصرار می‌کند کاری را که دوست دارد انجام دهد. طبیعی است که او در برابر تلاش‌های شما برای تغییر و تحت کنترل در آوردن ایستادگی کند. مشکل افراد وابسته این است که خود را دست کم می‌گیرند و به خود توجهی ندارند. آنها نسبت به خود احساس خوبی نداشته و خود را دوست ندارند؛ به همین علت به خود فرصت نمی‌دهند که به خود و اهداف‌شان برسند، زیرا فکر می‌کنند استحقاق آنها را ندارند.

از مقایسه کردن یکدیگر بپرهیزید
مطلقا همسرتان را با دیگران مقایسه نکنید. اگر در صدد بهبود اوضاع خود هستید، همسرتان را تشویق کنید و به او دلگرمی بدهید. انتقاد، دشمن صمیمیت است. به جای مقایسه کردن و انتقاد از او، از هر کار کوچکش تشکر و قدردانی کنید تا او نیز به شما عشق بورزد. توانایی‌های همسر خود را تایید کنید و به او بگویید که شایسته‌ترین همسر دنیاست.

مثبت باشید تا رابطه‌تان انرژی بیشتری بگیرد
برای چیزهای خوب زندگی‌تان شکرگزار باشید. هر روز نقاط مثبت و ویژگی‌های خوب همسرتان را به خودتان یادآوری کنید و به خاطر بیاورید که اولین بار چه ویژگی همسرتان شما را به او جذب کرد. به ویژگی‌های مثبت خود نیز فکر کرده و سعی کنید آنها را تقویت کنید. اگر واقعا درصدد بهبود شرایط زندگی زناشویی خودتان هستید، بهترین کار شناسایی عوامل مخرب در زندگی است. گاهی اوقات این عوامل آنقدر دور از ذهن نیستند، ولی کمتر به آنها توجه می‌شود. عدم گفتگو در اثر کمبود وقت و یا بی‌توجهی زن و مرد نسبت به هم، از عوامل مخرب زندگی است. گاهی اوقات گفت‌وگو صورت می‌گیرد، ولی هیچ یک از طرفین به حرف‌های یکدیگر گوش نمی‌دهند.

برنامه نداشتن برای آینده
وقتی که خانواده‌ای تشکیل می‌شود، به آن معنا نیست که زندگی بدون در نظر گرفتن آینده فقط سپری شود. زن و شوهر باید به اتفاق آینده را بسازند و در مورد آن و برنامه‌هایی که برای آینده در نظر دارند، با هم حرف بزنند. بی‌برنامه بودن و عدم آینده‌نگری باعث می‌شود که بعد از گذشت مدتی شور و شوق زندگی از بین برود.

شک و بدگمانی‌های افراطی
از سین جیم کردن و حساسیت نشان دادن در مورد همسرتان بپرهیزید. زندگی مشترک بر پایه اعتماد بنا شده است. شک و بدگمانی‌های بیش از اندازه، همسرتان را به ستوه می‌آورد و ممکن است او را به همان سمتی که می‌ترسید سوق دهد.

بی‌توجهی به ظاهر
بعد از ازدواج هیچ‌گاه از ظاهر خود غافل نشوید. از ژولیدگی و نامرتب بودن و گاه عدم رعایت مسائل بهداشتی پرهیز کنید. با رسیدگی به ظاهر خود به همسرتان نشان دهید که او چقدر برای‌تان مهم است و همیشه می‌خواهید در کنارش خوب و زیبا باشید.

خود را غرق کار نکنید
هیچ‌گاه خود را آنقدر غرق کار و وقت گذراندن با دوستان و اطرافیان تان نکنید که از خانواده خود غافل شوید. کار کردن زیاد و دیرتر به خانه برگشتن باعث ایجاد سردی در روابط زناشویی می‌شود.

عدم مشورت با افراد کاردان و متخصص
اگر قادر به حل مساله و مشکلی در زندگی مشترک خود نیستید، بهتر است با افراد متخصص در این زمینه مشورت کنید و از آنها راهنمایی بخواهید؛ به این ترتیب شانس موفقیت شما بیشتر خواهد شد.

مجله ی دنیای سلامت

زیبــا شـــو دات کام

مطالب مرتبط

۱۹۵ دیدگاه‌

  1. هادی گفت:

    دروغی بزرگ به نام ایثار

    – در اندیشه و آگاهی و اختیار آدمی مطلقاً چیزی بنام ایثار وجود ندارد و واژه ایثار پیچیده ترین دروغی است که انسان در ذهن خود اختراع می کند و به ثبت می رساند و به خود می باوراند که از طریق آن حماقت خود را عشق می نامد و فریب خورده گی خود را صدق و صفا می خواند و خیانت خود را خدمت می داند و نیازهای خود را از چشم و هوش خویش پنهان می نماید. و فقط عذابهایش را نثار دیگران می کند آنهم با چه منت و قیمتی!

    از کتاب ” سیر و سلوک عرفانی – ص ۱۰۷ ” استاد علی اکبر خانجانی

    —————————————————————–
    مادر،الهه بی نیازی و عزت نفس و رحمت

    زنی که بارداری و زایمانش را بزرگترین ایثار به خدا و خلق می داند در حالیکه بزرگترین
    رحمت و لطف خدا به زن است . چون زنی که این بزرگترین نعمت خدا را شاکر باشد
    مادر می شود که بمعنای الهه بی نیازی و عزت نفس و رحمت است و از این بابت از
    همسر و فرزندانش نیز همه عمر ممنون است. اینست مادر حقیقی که امروزه کیمیاست
    و بس نایاب ! و بدان که احساس بی نیازی درست در نقطه مقابل احساس ایثار است.
    از کتاب ” قیامت نامه ” استاد علی اکبر خانجانی
    —————————————————
    ایثار ، بزرگترین دروغ

    و نھایتاً با کمال تأسّف باید گفت که انسان از فرط تکبّرش در قبال نیازھایش دعوی عشق می کند
    و بزودی این دعوی را باور ھم می کند . انسان بجای آنکه در قبال نیاز ھایش صادق باشد عاشق
    می شود یعنی اینکه : « من نیازمند نیستم بلکه عاشق جمال و کمال توأم »
    و بدین ترتیب قدیمی ترین و رایج ترین و بزرگترین دروغھا اختراع می شود که مادر ھمۀ دروغھای
    دگر است و ھمۀ خود – فریبی ھا و فریبکاریھا.
    انسان بجای اینکه نیازش را صادقانه و خاشعانه در میان نھد نعل وارونه می زند که:
    « من عاشق توأم پس بگو چه نیازی داری تا جان نثار کنم» یعنی نیاز خود را مبدّل به نیاز دیگری
    بخودش می کند . و این دروغ و تھمتی آشکار است .
    از کتاب ” خاطرات حواس ” استاد علی اکبر خانجانی

    سیر و سلوک عرفانی (احوال – مراحل و مقامات) دانلود

    [پاسخ]

  2. فاطمه گفت:

    بهترین کادوی روز تولدم رو امسال خدا بهم هدیه داد…خدایا بخاطر همه لحظه های خوبی که با همسرم سپری می کنم ازت سپاسگذارم. خدایا کمکم کن که همیشه شکرگذار هدیه هات باشم کمکم کن توی خوشی ها و سختی های زندگی تو رو از یاد نبرم. خدایاااااااااا ازت یه عالمه ممنونم .

    [پاسخ]

  3. sheyda گفت:

    تنهایی بد است

    اما بد تر از آن اینست

    که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی

    آدم هایی که بود و نبودشان

    به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد

    [پاسخ]

    انوشه پاسخ در تاريخ جولای 26th, 2013 10:06:

    البته نه همیشه بعضی وقتها برای کمک و استفاده از تجربه و همینطور صبر کردن و سر خودمونو گرم کردن خیلی خوبه
    من تنهاییامو با دنیای مجازی پر میکنم البته نه اون تنهاییه خصوصی

    [پاسخ]

  4. sheyda گفت:

    روانشناسی چیزی بنام “حسادت”

    همه چیز از خواستن شروع می شود

    خواستن، غریزی ترین واکنش بشر نسبت به نداشته هایش است

    همین که خیره میشوی به چیزی که تنها دلت تصاحبش را میخواهد،

    اینجاست که خواستن، قدرتش را به رخ می کشد …

    مشکل انسان ها در خواستن ِ نداشته هایشان نیست

    مشکلشان در کنار آمدن با این نداشته هاست …

    اینجاست که احساس خوشبختی مقطعی می شود

    به محض اینکه شما چیزی را دیدید که داشتنش را میخواهید

    خوشبحتی تبدیل به احساسی می شود که تا آن را بدست نیاورید از آن محرومید

    و اینجاست که حسادت رخ میدهد

    حسادت مفهومی لحظه ایست که در یک لحظه در ناخود آگاه شما جوشش میکند

    و شما را ملزم به تصاحب میکند

    حسادت یعنی تشخیص چیزی که دیگران دارند و شما ندارید

    اما میخواهید داشته باشید

    در حسادت، مشکل شما نداشته های دیگران نیست،

    بلکه داشته هایی است که آنها دارند و شما ندارید

    به عنوان مثال شما هیچوقت برای داشتن یک سیاره حسادت نمیکنید،

    زیرا دیگران هم سیاره ندارند

    خیلی مهم است که بدانید میزان حسادت به میزان ارزشی است، که شما برای دیگران قائلید

    تا مادامی که در درون شما به همان اندازه که حواستان به دیگران هست

    به خودتان نیست، حسادت رخ می دهد

    [پاسخ]

    انوشه پاسخ در تاريخ جولای 26th, 2013 10:01:

    شیداااا جون چقد قشنگ بود متنت مرسی
    کاش تو هم میومدی فروم

    [پاسخ]

    sheyda پاسخ در تاريخ جولای 26th, 2013 13:42:

    خواهش میکنم عزیزم

    [پاسخ]

    سوگلی پاسخ در تاريخ جولای 26th, 2013 15:14:

    شیدا جون خیلی قشنگ بود

    [پاسخ]

    sheyda پاسخ در تاريخ جولای 26th, 2013 15:40:

    قابلی نداشت سوگلی جونم

    [پاسخ]

  5. sheyda گفت:

    سلام آقا مهرشاد وابستگی با علاقه و عشق خیلی فرق داره طبیعیه آدم بعدازچند وقت به طرف مقابل وابسته شه الان شما باید بامنطق پیش بری وابستگی بیش ازحد خوب نیست بحث زندگی شماست عمر و همه چیز…

    [پاسخ]

  6. sheyda گفت:

    سلام آقا سعید پیدا کردن فرد مناسب واسه یه عمرزندگی اونم تو دنیای مجازی تقریبا محاله وکاردرستی نیست مطمئن باش نیمه توام بزودی پیدا میشه صبورباش حتما خدابهترین رو واست درنظرداره موفق باشی

    [پاسخ]

  7. راضیه 18 ساله گفت:

    سلام من یک سال و نیمه که ازدواج کردم ازهمسر گلم با اینکه زود هم ازدواج کردم خدارا شکر خیلی راضیم و من نفس میکشم و زندگی میکنم برای ابوالفضل عزیزم .امیدوارم مشکلات بین همه ی زن و شوهر ها حل شود.رمز موفقیت زندگی در دست خانم هاست …

    [پاسخ]

    goli پاسخ در تاريخ جولای 17th, 2013 18:29:

    khodaro shokr azizam
    enshala hame zoja khoshbakhto aghebat bekheir beshan

    [پاسخ]

    مانا پاسخ در تاريخ جولای 17th, 2013 21:13:

    خدا رو شکر.انشاله تا ابد روز به روز بهتر هم بشید

    [پاسخ]

  8. farima گفت:

    سلام من ۱۷ سالمه ۲ساله عقد کردیم منو شوهرم مشکل زیاد داریم ولی خیلی همدیگرو دوست داریم فقط یه مشکل بزرگ تو زنگیمونه که نمیذاره خوش باشیم مادرشه که یه زن بیوه است به زندگی ما حسادت میکنه سعی میکنه منو پیش شوهرم بد کنه دیگه خسته شدم نمیدونم باید چیکار کنم لطفا کمکم کنید.

    [پاسخ]

    مانا پاسخ در تاريخ جولای 17th, 2013 21:18:

    سلام.عزیزم شما سنتون خیلی کمه و تجربتون کمتر.با گذشت زمان خیلی چیزا رو یاد خواهید گرفت مثلا سعی کن مادر شوهرت رو عین مادرت بدونی و انقدر بهش مهربونی کنی که از دخترش عزیزتر بشی واسش اون وقت می بینی چقدر هواتو داره.یکم بیشتر کوتاه بیا.انشاله که زندگیتون عالی و عالی تر بشه

    [پاسخ]

  9. فاطمه گفت:

    سلام.من باشوهرم ۸سال دوست بودیم,الانم ۴ساله ازدواج کردیم,که یه سالونیمش روخونه ی خودمونیم,خیلی باهم دعوامیکنیم.خیلی هم کتکم میزنه.مشروب هم میخوره,ولی بهم ابرازعلاقه میکنه,بادوست داشتن زیادمن بهترشده,ولی هنوزم بعضی وقتاخیلی ازش دلگیرمیشم.دوست دارم بیش تروقتشوپیش من باشه وکمتربادوستاش باشه,کمکم کنید,دیگه موندم,اخه من خیلی خیلی دوسش دارم,فقط میخوام که اونم مثل وقتی باهم دوست بودیم بهم عشق بورزه,ممنون ازتون

    [پاسخ]

    ليلا پاسخ در تاريخ جولای 3rd, 2013 15:41:

    سلام من ۲ سال نامزد کردم اصلا نمیتونم با نامزدم کنار بیام باید چیکار کنم

    [پاسخ]

    sheyda پاسخ در تاريخ جولای 25th, 2013 23:59:

    سلام عزیزم خوبیه نامزدی به اینه که ادم شناخت پیدا کنه واگه باهم مچ بودن ادامه بدن واگرهم اخلاقاشون بهم نخورد برای هم ارزوی خوشبختی کنن همه چیز دوست داشتن نیست

    [پاسخ]

  10. کتی گفت:

    سلام.من هشت سال هست ازدواج کردم و همیشه با همسرم در حال مشاجره هستیم تو ای مدت زندگی مشترک یه بار هم به من نگفته دوستت دارم ووقتی من احساساتمو در میون میزارم باهش مسخره میکنه میگه منو خر نکن .لطفا کمکم کنید دلم میخواد بهام مهربون بهشه چیز زیادیه؟؟!

    [پاسخ]

    goli پاسخ در تاريخ ژوئن 18th, 2013 20:51:

    رفتارتو کلا باهاش عوض کن هرچی گفت انجام بده
    طوری که محسوس باشه هرموقع شروع کرد به دعوا کردن آرامشتو حفظ کن چیزی نگو بذار بخاطر بدرفتاریش عذاب وجدان بگیره بعداز یه مدت همه چی درس میشه معجزه میکنه

    [پاسخ]

  11. ندا 27 ساله گفت:

    من ۶ سال ازدواج کردم ولی ازدواج و تا لمسش نکنین فکر می کنین خیلی راحته .تو رو خدا قبلش خیلی همه جانبه بسنجید چون این فرصتو یک بار تو عمرتون دارید تا بعدا دچار سر خوردگی نشین!!!

    [پاسخ]

  12. فریبا گفت:

    سلام دوستان.
    من ۲۳ سالمه، ۱ساله که عقدیم و هنوز ازدواج نکردیم.
    زندگی برام خیلی داره سخت می گذره خیلی، دائم با نامزدم بحثم میشه، تو بحث به هم بی احترامی می کنیم. چندین بار تو عصبانیت بهم گفته دیگه هیچ حسی بهم نداره و ازم خسته شده. عیب من فقط اینه که سراپا پر از احساسمو دوست دارم همش بهم ابراز علاق شه.
    واقعا خسته ام. فکر اینکه قرار باشه توی زندگی مشترک باهم بحث کنیم دیوونم میکنه.
    با اینکه دیوونه وار دوستش دارم و خودشم میدونه فقط آرزو میکنم بی من تو این دنیا بمونه و زندگی کنه

    [پاسخ]

    فاطمه پاسخ در تاريخ ژوئن 17th, 2013 18:30:

    سلام عزیزم
    من ۲۷ سالمه و ۳ ساله ازدواج کردم من هم اوایل زندگی مشترکم مشکل شمارو با همسرم داشتم اون اصلا به من ابراز علاقه نمی کرد و من خیلی اذیت می شدم این موضوع به قدری ازار دهنده شده بود که تصمیم به جدایی از همسرم گرفته بودم ولی قبل از جدایی خواستم به خودم و زندگیم یه فرصت دیگه بدم و روشمو عوض کردم و چندین کتاب خوندم فهمیدم مردا فقط فکر می کنن بلدن به خانم ها محبت کنن و به خیالشون ما خانم ها خیلی سخت می گیریم تصمیم گرفتم محبت واقعیو بهش بچشونم مدتی بدون انتظار از همسرم و بدون عنوان کردن بی محبتی اون فقط و فقط محبت و دلتنگیمو از ندیدنش بهش ابراز کردم اون قدر قربون صدقش می رفتم که خودم خسته می شدم و این محبت یک طرفه تا ماه ها ادامه داشت ولی من خسته نشدم و ادامه دادم تا جایی که احساس کردم شوهرم به محبت من معتاد شده اون وقت بود که به شوهرم گفتم منم خیلی دوست دارم که اون هم از کلماتی که من بهش می گم به من بگه و برخورد عشقولانه تر با من داشته باشه از اون شب به بعد همسرم شروع به بیان احساساتش به من کرد هرچند اولا کمی سخت به زبونش می اومد ولی با تشویق های من و اینکه می دید با ابراز علاقه اون من چقد از خودم ذوق نشون می دم اونم ادامه می داد بعد ۳ سال دیگه این شوهرمه که تو بیان احساسات از من پیشی گرفته و باید روزی ۲ بار زنگ بزنه و با محبت زیاد حالمو جویا می شه من الان خیلی خوش بختم و گاهی فکر می کنم اگر صبر نمی کردم و روش زندگیمو عوض نمی کردم چی می شد حتما الان با یه زندگی از هم پاشیده تنهای تنها بودم.

    عزیزم سرتو درد اوردم ولی دوستانه ازت می خوام کمی صبر داشته باشی و بیشتر به همسرت محبت کنی و حداقل برای مدتی راهکار منو امتحان کنی عزیزم بحث و دعوا رو کنار بزار و سعی کن همسرت پیش تو به ارامش برسه اگر از اون ناراحتی تو مواقعی که فکر می کنی ارومه و با هم خوبید با محبت و ارامش بهش بگو و اگر اون ازت انتقاد کرد مخالفت نکن با ارامش قبول کن تا اون هم انتقاد تورو قبول کنه هرچند انتقادش وارد نباشه وقت برای اثبات حقیقت هست امیدوارم خوشبختی و ارامشو خیلی زود تجربه کنی ودیگه مشکلی نداشته باشی.

    [پاسخ]

    محنا پاسخ در تاريخ سپتامبر 24th, 2013 13:27:

    فاطمه جان چه حرفای خوبی زدی.من که واقعا استفاده کردم.خیلی فهمیده و صبوری.دعا کن منم مثل تو باشم.

    [پاسخ]

  13. ندا گفت:

    سلام، ما شش ماهه ازداج کردیم، البته سه سال عقد بودیم، شوهر من هیچ توجهی به احساسات من نداره، دائم مشغول تماشای تلویزیون یا انجام کارهاشه، گاهی وقتا که احساساتمو باهاش درمیون میذارم و دوست دارم جدی باهاش درد و دل کنم یا میگه الان وقت این حرفا نیست یا حرفامو به مسخره میگیره و باهام شوخی هایی میکنه که اصلا دوست ندارم، گفتن یه دوست دارم ساده را از من دریغ میکنه، با وجودی که احترام زیادی برام قائله و می دونم خیلی دوستم داره ولی اصلا رابطه عاطفی خوبی با هم نداریم، لطفا به من بگید باید چیکار کنم؟

    [پاسخ]

    goli پاسخ در تاريخ می 30th, 2013 11:21:

    salam shoma bayad ketabe barbara dianjelis ro bekhoonid (razhaee dar morede mardan va razhae darbare zanan) in do ketab ro hatman bekhonid

    shohare manam hamash saresh too internete laptop o gooshishe vali hasas nistam

    shayad lahne bayanet ba hamssaret ya zamane sohbat kardanet dorost nis

    [پاسخ]

  14. سعید گفت:

    سلام
    برادرا و خواهرا من ی مشکلی دارم.احساس پوچی میکنم.چون نمیتونم فرد مورد
    علاقمو پیدا کنم.اصلا نمیدونم کجا باید دنبالش بگردم.تو خیابون؟یقینا جواب
    نه هستش.مادرم همجا سپرده ولی ،،،
    مهندسم،در حین خدمت سربازیم،اهل نارمک تهران،خانواده مذهبی،وضع مالیمونم ای
    بدک نیست،خانوادم گفتند اگه ازدواج کنی ی خونه بهت میدیم،ماشینم که
    دارم.اما هرجا میریم میگند سربازه نوچ.اینده کاریم انشاالله تضمین شدست.اگه
    از خواهرا کسی شرایطش بهم میخوره پیامک بده.۲۴ سالمه

    فقط از تهران لطفا
    تشکر
    اگه جواب ندادم بدونید پادگانم
    برسم جواب میدم

    [پاسخ]

  15. مریم گفت:

    سلام عزیزم خیلی اتفاقی مطلبتو خوندم. گاهی ما آدما از کاه کوه می سازیم. نمی خوام بگم برای بهتر شدن رابطتتون تلاش نکن اما اینقدر منفی هم به زندگیت نگاه نکن من هم حدود یک سال پیش به مشکلی تقریبا شبیه تو برخورده بودم فکر می کردم شوهرم نسبت به زندگی با من سرد شده این مسئله رو اونقدر برای خودم بزرگ کرده بودم که خواب و خوراک رو از خودم گرفه بودم الان که به اون روزا فکر می کنم میبینم این نگاه منفی به زنگیم باعث شده بود هر روز زندگیم بدتر بشه سعی کن وابستگیتو بهش کم کنی برای خودت برنامه و هدف داشته باش همین باعث میشه جذبت بشه و در عین حال که هر روز فردی مستقل تر میشی محبتت هم بیشتر بشه و این رو هم بدون که وقتی محبت می کنی انتظار نداشته باش جوابشو همون موقع ببینی. موفق باشی

    [پاسخ]

  16. علی گفت:

    از هر دری فقر وارد شود از در دیگر عشق فرار میکند

    [پاسخ]

  17. مونس گفت:

    salam.benazare man say kon khodet shohareto ghane koni va khodet chizi be khanevadash nagi chon ham khurd mishe ham etemadesh az to salb mishe

    [پاسخ]

  18. مونس گفت:

    salam.azizam behtarin kar raftan pishe ye moshavere,man yekam ehsase khatar vasatun mikonam,ta dir nashode boro pishe ye moshaver,ishala zudtar rabetat k beshe

    [پاسخ]

  19. ترنم گفت:

    سلام دلگیرم ۲۵سالمه خدا بهم زیبایی محبت داده هزاران بار شکر یه بچه عزیز اما از همسرم دلگیرم همیشه دیر خونه میاد بسیار زیاد با تلفن صحبت میکنه میگه دارم مشکلات آدما رو حل میکنم بسیار رابطه زنا شویی کمی با من داره توقع داره بایه بچه یه ساله تکو تنها هیچ کار مونده ای نداشته باشم. همیشه حرفهای دلسردی میزنه از خودش تعریف زیاد میکنه وبه من میگه تو مدیر نیستی خودش به اهدافش میرسه چون بسیار آزاده وهمه کارهاشو باپول میکنه خانواده اش هم خیلی حامی شن زبونش بسیار تیز ودرازه خیلی توجیه میکنه چه کنم تنهایم عجیب پشتم رو خالی کرده وبه خونه بی اهمیته دلم گرفته تا بعد ازدواج هر کی نمی فهمید ازدواج کردم خواستگارم بود اما من چه کسی را انتخاب کردم برای هر کار کوچکی که ازش میخوام باید کلی التماسش کنم با سروصدا وغرغر بعد دوماه شایدم بیشتر انجام بده موبایلش رو قفل میکنه ومیگه حرفهای خصوصی مردم توشه .یه کم اعتمادم بهش کمه.چه کنم بیش از هرکسی باهاش صحبت کردم چه کنم?تابحال هیچ کس کمکم نتونسته بکنه خانوادم هم مظلومن چه کنم?

    [پاسخ]

    سارا پاسخ در تاريخ آوریل 26th, 2013 03:29:

    سلام ترنم جان ، اول از همه سوال من از شما اینه که شما چقد به خودتون میرسید ؟ منظورم زیبایی ظاهری شماست لباس پوشیدن شما در خونه ، رفتار خوش با همسر ، استقبال از همسر در لحظه ورود به خانه و رفتن از خانه، سعی کن هر وقت همسرت خونه میاد از قبلش بچتو بخوابونی که شرایط ارامش رو براش فراهم کنی ، هیچوقت با همسرت لجبازی نکن بهش احترام بزار واسه حرفاش ارزش قایل شو اونوقت میبینی که چند مدت بعد اونم واسه حرفای تو ارزش قایل میشه ، اینو از من داشته باش هر وقت از خونه خارج میشی حتما به همسرت اطلاع بده این کار باعث میشه که اون هم مواظب رفتارهای خودش باشه و قبول کنه که مسولیت زن و بچشو به عهده داره مردا خیلی ساده تر از اونی هستن که فکرشو میکنی، اینم واسه این گفتم که گفتی بهش مشکوکم . موفق باشی

    [پاسخ]

  20. مهیار گفت:

    سلام من دچار مشکل شدیدم خیلی دوسش دارم و مشکل مادی رو هم حل میکنم تو این چند سال اینده. خیلی شبیه هم هستیم میخوام برم خواستگاریش اما ۵ سال اختلاف سنی داریم و تو بعضی چیزها هم من فکر میکنم که من بیشتر دوسش دارم تا اون!خودش میگه من زیاد بلد نیستم ابراز کنم ولی من حس میکنم این اذیتم میکنه!

    [پاسخ]

  21. هستی گفت:

    من ۲۶ سالمه یک سال و ۱ ماهه که عقد کردیم و عروسیمونم ۳ ماهه دیگه.شوهرمو دوست دارم اونم خیلی بیشتر از من بهم علاقه داره ولی مشکل کوچیک مالی داریم و شوهرم حاضر نمیشه این مسئله رو با خونوادش در میون بذاره و میخواد همه جوره روی پای خودش بایسته همین مسئله اذیتم میکنه نمیدونم باید این مشکلو خودم به خونواده شوهرم بگم یا نه؟ میترسم اگه حرفی بزنم شوهرم رو کوچیک کرده باشم آخه اون خیلی هم مغروره

    [پاسخ]

    sheyda پاسخ در تاريخ جولای 26th, 2013 00:09:

    عزیزم تومطرح نکن بحرحال همسرت بیشتر رو خانوادش شناخت داره تا شما اگه نمیخواد بگه حتما صلاح نمیدونه باهاش صحبت کن ودلیلشو بپرس؟بعدباهم بهترین تصمیم رو بگیرید

    [پاسخ]

    مانا پاسخ در تاريخ جولای 26th, 2013 01:45:

    شوهر منم اوائل اصلا حاضر نبود از پدرش درخواست کمک کنه به طوری که خرج عروسیمون رو ۹۵ درصد خودش داد و اون یکم کمک از پدر شوهرمم راضی نبود قبول کنه اما الان به مرور زمان که من بهش میگم پدرته تو خیلی واسش زحمت کشیدی و اینا یکم بهتر شده

    [پاسخ]

  22. عشق به زندگی گفت:

    سلام من اول با علاقه زندگیم رو شروع کردم ولی در دوران عقد متوجه وسواسی شدید شوهرم شدم گفتم ممکن است خوب شود الان یکسال است که ازدواج کرده ایم اما نه تنها اون خوب نشده بلکه کارهایش بقدری روی من تاثیر منفی گذاشته که من رو دچار افسردگی کرده دیگه حوصله زندگی کردن رو ندارم کم کم علاقه رو به اون دارم از دست می دم طوری که براحتی بشم میگم دوست ندارم کاش شما بمن کمک کنید و یه راه حلی به من نشان دهید.

    [پاسخ]

  23. سودا گفت:

    سلام دوستان
    من الان یک ماهی میشه که عقد کردم حدوداً ۱ سال هم دوست بودم خانواده همسرم کاملاً مخالف این وصلت بودن حتی کار به دعوا هم کشید ولی می تو این یک ماه اینقدر بهشون خوبی کردم که اونا میگفتن ما هیچی نمی خریم رفتن یه پیش حلق ۲ میلیونی خریدن به خدا توکل کنید.

    [پاسخ]

  24. مهرشاد گفت:

    سلام ببخشید من با دختری تیریپ ازدواجی دارم فقطز دوتا مشکل داره یکی بد دهنی یکی هم غرور فکر میکنه کار خوبیه من همش میگم این درک نداره باید بیخیالش شم ولی از طرفیم وابستگی شدید دارم.کمکم کنید

    [پاسخ]

  25. alireza mohtasham گفت:

    سلام کسی نیست بخواد دنبال من بگرده( حال کردی اعتماد بنفسو)

    [پاسخ]

  26. احسان گفت:

    اختلاف سنیم مهمه

    [پاسخ]

  27. سعىد گفت:

    بابا من به چه زبونى بگم من زن مىخواااام!!!!!ماشىن خونه مدرک مهنسى دارم,فقط سربازىم تموم نشده,ى دختره دانشجوى خوشگل مىخوام فقط همىن,اگه ازش خوشم بىاد سرىع مىرم خواستگارىش.-
    اگه جواب ندادم بدونىد پادگانم برگردم جواب مىدم

    [پاسخ]

    ی دوست پاسخ در تاريخ فوریه 13th, 2013 23:54:

    انقد ازدواج رو ساده نگیر اقا سعید چیزای مهمتری هست که باید بهش توجه کنی. من ازدواج کردم همسرمم بخاطرقیافه م که همه هم تعریف میکنن منو قبول کرد اما الان دنیایی مشکل داریم باهم

    [پاسخ]

    مریم پاسخ در تاريخ می 6th, 2013 10:53:

    سلام همهی مردا همینجورین قبلا از ازدواج فکر می کنن زن بگیرن چقدر خوشبخت میشن ولی بعد از ازدواج کلی غر سر زنشون می زنن که قبل از ازدواج آزاد تر بودن و ازدواج اونا رو محدود کرده حوصله ی مسئولیت ندارن فقط بهت بگم تو که اینقدر مشتاقی ازدواج کنی خودت می دونی اگه بعد از این که زن گرفتی سرش غر بزنی یا بهش محبت نکی.

    [پاسخ]

    ليلا پاسخ در تاريخ جولای 3rd, 2013 15:32:

    سلام سعید جان من یه دختر ۱۹ ساله هستم که تصمیم به ازدواج دارم تویه تهران زندگی میکنم

    [پاسخ]

  28. رخساره گفت:

    س

    [پاسخ]

  29. رخساره گفت:

    سلام فقط خدا هرکی توکل به خدا کنه حتما بابردباری به هدفش میرسه

    [پاسخ]

  30. فاطمه گفت:

    سلام
    من و شوهرم یکسالی هست ازدواج کردیم من دانشجوی سال آخر و شوهرم تازه دو ماهی هست درسش تموم شده هنوز سربازی ترفته کار نداره هیچ درآمدیم نداریم جز یارانه هامون

    خونه پدر شوهرم تو ی اتاق کوچیک زندگی میکنم و خوب وضع مالی خانواده شوهرم هم بده اما من واقعا احساس خوشبختی میکنم چون همسرمو دوس دارم اونم منو دوس داره و دوتامون خدا را دوست داریم

    [پاسخ]

  31. ساناز گفت:

    من از شما میخوام که بهم کمک کنید باید چکار کنم که با یک پسری درد دل کنم اگر بگین خیلی ممنون میشم /////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////

    [پاسخ]

  32. سحر گفت:

    سلام و با ارزوی خوشبختی برا همه
    من ۲۴ سالمه . یه سال و ۷ ماهه ازدواج کردم خوشبختم با اینکه چیزی نداریم به سختی زندگی می کنیم پول پیش خونمون رو به سختی جور کردیم هر دوتامون پدر ومادر داریم وضعشون خوبه اما هیچ کدومشون جز اذیت کردن کاری برا ما نکردن یاد گرفتیم به انچه داریم قانع باشیم همین که همدیگه رو اینقدر دوس داریم کافیه .

    [پاسخ]

  33. غزل گفت:

    آقا صادق سلام
    نمیدونم میتونم کمکتون کنم یا نه ولی وقتی در مقابل مشکلات خودتونو کوچیک و ناتوان نشون دادین مشکل بزرگ جلوه میکنه اعتماد به نفس میگیره تو وجود شما توانایی هایی وجودداره که خودتون اطلاع ندارین مشکلات واسه آدمها به عنوان سکوی پرتاب هستند هم تجربه زیاد میشه هم احساس خوبی انسان پیدا میکنه وقتی تونست حلشون کنه در ضمن اینو بگم که همیشه مشکل را یک مساله ببینیم که مساله همیشه قابل حله امیدوارم بتونید در مقابل مشکلات بایستید و اونارا به عنوان یک شکلات ببینید موفق و پیروز باشید نمیدونم مشکلتون چیه ولی هر چی هست خدا خیلی بزرگتر از مشکلتون هست از خدا کمک بگیرین به خدا سپردمتون.

    [پاسخ]

  34. غزل گفت:

    سلام زیبا جان
    چرا اینقدر از خدا ناامیدی خدا خیییییلی مهربونه از ته دل صاش کن ببین جوابتو میده یا نه فقط صبر داشته باش خدا خیلی وقتا اونایی را که دوست داره و میخواد صداشونو بشنوه مشکل میده بهشوناینو بدون میخواد تو غرورت بشکنی صداش کنی بری سمتش التماسش کنی اگه نداد حاجتتو بهم پیام بده.من هم واست دعا میکنم فدای تو غزل

    [پاسخ]

  35. سعید گفت:

    شکوفه خانوم اگه ویژگی‌های یک زن حرم سراییو میخواید,از یک خانوم و یک دوست بخواید براتون بگه بهتره.چون از من خوب نیست اینارو واستون بگم,چون شما متاهل هستید و من مجرد,شما خانوم هستیدو من پسر

    [پاسخ]

    ساناز پاسخ در تاريخ دسامبر 8th, 2012 23:49:

    سعید اقا جان اگر اشکالی نداره با هم کمی درد دل کنیم نظرتون چیه اجازه هست

    [پاسخ]

    ساناز پاسخ در تاريخ دسامبر 8th, 2012 23:54:

    چیشد لطفا زود تر جواب بدین اقا سغید جان امیدوارم که با هم خوب باشیم اقا سعید گل گلاب

    [پاسخ]

    میلاد پاسخ در تاريخ دسامبر 16th, 2012 13:34:

    چی شده ساناز خانم مشکلی براتون پیش اومده؟

    [پاسخ]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

هجده − 5 =