چگونه زن و شوهری صمیمی باشیم؟!

بسیاری از زوج‌های جوان به دلیل عدم آگاهی از نحوه صحیح برخورد با مسائل عاطفی و زناشویی بین همسران، دچار مشکلاتی می‌شوند که گاه این مشکلات به بحران‌های عظیم خانوادگی تبدیل می‌گردند. دوست داشتن و عاشق یکدیگر بودن لزوما موجب سازگاری افراد نمی‌شود. برای داشتن یک رابطه سالم و رضایت‌بخش، گفت‌وگو لازم است. زوج‌ها نباید نسبت به این مساله بی‌اهمیت باشند؛ چرا که با حرف زدن بسیاری از مشکلات و سوءتفاهم‌ها برطرف می‌شود. داشتن یک رابطه شاد و خوب کار سختی نیست. کلید موفقیت در روابط زناشویی بیان عواطف و احساسات واقعی و شفاف خود و بر زبان آوردن آنهاست. البته پیش از بیان احساسات باید خودمان از وجود آنها آگاه باشیم تا بتوانیم درباره آنها فکر کنیم. بیشتر زوج‌ها فکر می‌کنند که همیشه با هم در تماسند؛ اما واقعا چقدر زمان صرف عمیق‌تر کردن درکتان از طرف مقابل می‌کنید؟ داشتن مهارت‌های ارتباطی قوی یکی از عوامل موثر در کنار هم ماندن زوج‌هاست.

ارزش آرامش بسیار بیشتر از آن است که مردم فکرش را می‌کنند و متاسفانه در بیشتر زندگی‌ها آرامش وجود ندارد. آشفتگی و هرج و مرج درست در نقطه مقابل آرامش است. کسانی که وارد زندگی مشترک شده‌اند، بهتر می‌توانند این موضوع را درک کنند. رسیدن به آرامش و احساس خوشبختی چیزی است که در تمام ازدواج‌ها در اولویت قرار دارد و اگر از اهمیت آن کاسته شود، پس از مدتی زن و شوهر احساس ناامیدی خواهند کرد. مسلما در روابط زناشویی مهم‌ترین مساله رابطه زن و شوهر با یکدیگر است. اهمیت دادن به حساسیت‌ها و نیازهای همسرتان و تلاش برای خوشحال کردن او، به استحکام و ثبات روابط شما کمک می‌کند.

برای رضایت‌مندی بیشتر در زندگی مشترک بهتر است نکات زیر را بخوانید:

هرگز از چیزهایی که ندارید، بیش از حد شکایت نکنید
مردم دو دسته‌اند: دسته اول همیشه شکایت می‌کنند (حتی از چیزهای نسبتا خوبی که دارند) و دسته دوم کسانی هستند که از کوچک‌ترین و جزئی‌ترین چیزها نیز استفاده می‌کنند تا خوشحال‌تر و خوشبخت‌تر باشند. شما باید سعی کنید جزء دسته دوم باشید. مسلما کسی که نگرش‌اش به زندگی اینگونه باشد، می‌تواند همیشه همسرش را شیفته خود نگاه دارد.

به او بگویید که او بهترین زن یا مرد در تمام دنیاست
همسر شما ممکن است خیلی ثروتمند، تحصیلکرده و موفق نباشد، اما یک ویژگی مهم دارد و آن اینکه توانسته شما را مشتاق خودش کند. او تمام تلاشش را می‌کند که در هر حالتی شما را حمایت نماید. اگر همسرتان با شکست و عدم موفقیت در کاری روبه‌رو شد و دچار ناراحتی و افسردگی گردید، به او بگویید که شما بیش از آنچه توقعش را داشته‌اید، دریافت کرده‌اید و برای تمام تلاش‌هایش ارزش قائلید. این کار باعث خوشحالی او خواهد شد.

تعریف کردن از همسر خود را فراموش نکنید
گاهی اوقات همسرتان آنچنان درگیر زندگی می‌شود که از ظاهر خود غافل شده و کمتر از قبل به آراستگی خود اهمیت می‌دهد؛ زیرا با تمام مسوولیت‌هایی که بر عهده دارد، فرصت پرداختن به ظاهر خود را نمی‌یابد. اگر در چنین مواقعی از ظاهر او ایراد نگیرید و در عوض از او بیشتر از قبل تعریف کنید و به او بفهمانید که با گذشت زمان و بالا رفتن سن و سال زیباتر و جذاب‌تر شده است، باعث خوشحالی بسیار زیاد او خواهید شد و این خوشحالی به شما نیز سرایت خواهد کرد.

به او اجازه دهید تا لذت بیشتری از زندگی ببرد
همه ما انسان‌ها نیاز داریم که روابط دوستانه‌مان را با دوستان قدیمی خود حفظ کنیم. اگر همسرتان اوقاتی را با دوستانش سپری کرد، به او سخت نگیرید. هر کسی نیاز دارد ساعاتی را فقط به خودش بپردازد. اگر تمام ذهن و انرژی خود را صرف مشغله‌های زندگی کنیم، لذتی از زندگی نخواهیم برد. داشتن کمی تنوع و تفریح به ما انرژی بیشتری برای انجام مسوولیت و مقابله با مشکلات می‌دهد.

هرگز از گفتن دوستت دارم به همسرتان خسته نشوید
همسر شما بیشتر اوقاتش را صرف مهیا کردن امکانات لازم برای آسایش خانواده‌اش می‌کند. و در مقابل انتظار عشق و محبت از جانب شما دارد. هرگز از گفتن دوستت دارم به او غافل نشوید و او را از شنیدن این جمله بسیار ساده محروم نکنید.

به خودتان توجه کنید
مراقبت از جسم و سلامتی خود، مراقبت از پوست و مو و زیبایی‌تان را فراموش نکنید. با این کار علاقه او کمرنگ نخواهد شد؛ برعکس توجهش به شما بیشتر شده و اینکار او را خوشحال‌تر و راضی‌تر می‌کند.

بردبار و صبور باشید
وقتی به تنهایی حرکت می‌کنید، هر کجا بخواهید قدم می‌گذارید؛ ولی هنگامی که با کس دیگری هستید، قدم‌های شما باید با او هماهنگ باشد. در طول مسیر، تجربه کسب خواهید کرد و می‌آموزید که چگونه با یکدیگر حرکت کنید. ازدواج یعنی ایجاد هماهنگی جسمی و روحی بین زن و شوهر. برای موفق شدن و رسیدن به این هماهنگی باید صبور و بردبار باشید. برای حل و فصل بسیاری از مسائل و مشکلات نیاز به زمان است.

به تفاوت‌های یکدیگر احترام بگذارید
تفاوت‌های افراد باعث جذب آنان به یکدیگر می‌شود. با افزایش درک و آگاهی می‌توان به تفاوت‌ها احترام گذاشت. وقتی که زوج‌ها تفاوت‌های یکدیگر را بپذیرند و سعی در تغییر یکدیگر نداشته باشند، شباهت‌ها و همانندی‌های بسیاری را نیز در یکدیگر پیدا می‌کنند. گرچه هر کدام از ما منحصر به فرد هستیم، ولی در بیشتر جنبه‌ها به هم شباهت داریم. شریک زندگی شما ترکیبی از تفاوت‌ها و تشابهات مکمل است. زن و شوهرهایی که واقعا به هم عشق می‌ورزند، مفهوم این ترکیب را بسیار خوب می‌دانند. بسیاری از زن و شوهرها دوست دارند همسرشان را تغییر دهند و خصوصیات و رفتار او را همانند ایده‌آل خود بسازند. انسان با تغییر اساسی رفتار و باورهایش صرفا برای ایجاد یک رابطه خوب با طرف مقابلش به تعادل نمی‌رسد و بالاخره این عدم تعادل در مواردی خود را نشان می‌دهد و در زندگی زناشویی تاثیر خود را خواهد گذاشت.

از وابستگی به همسر خود و کنترل او بپرهیزید
گاهی ما خود را بیش از حد گرفتار و یا نگران مشکل دیگران می‌کنیم و در مورد آنها دچار وسواس می‌شویم. درگیر شدن بیش از حد با مسائل دیگران می‌تواند ما و اطرافیانمان‌ را آشفته کند. اگر تمام نیروی خود را صرف مردم و حل مشکلات آنها کنید، برای حل مشکلات خود وقتی نخواهید داشت. اما وابستگی انواع مختلفی دارد. وابستگی شما به همسرتان باعث می‌شود تا بخواهید زندگی را تحت تسلط خود درآورید. و به این ترتیب زندگی را از روال طبیعی خارج می‌کنید. وقتی می‌خواهید بر همسرتان مسلط شوید، در واقع خود را تحت سلطه او در می‌آورید و با این کار افکار و احساسات و آزادی عمل خود را فدای رفتارتان می‌کنید و اراده‌تان را هم از دست می‌دهید. به این ترتیب خودتان بیشتر تحت تسلط در می‌آیید. هر چه بیشتر همسرتان را کنترل کنید، او بیشتر اصرار می‌کند کاری را که دوست دارد انجام دهد. طبیعی است که او در برابر تلاش‌های شما برای تغییر و تحت کنترل در آوردن ایستادگی کند. مشکل افراد وابسته این است که خود را دست کم می‌گیرند و به خود توجهی ندارند. آنها نسبت به خود احساس خوبی نداشته و خود را دوست ندارند؛ به همین علت به خود فرصت نمی‌دهند که به خود و اهداف‌شان برسند، زیرا فکر می‌کنند استحقاق آنها را ندارند.

از مقایسه کردن یکدیگر بپرهیزید
مطلقا همسرتان را با دیگران مقایسه نکنید. اگر در صدد بهبود اوضاع خود هستید، همسرتان را تشویق کنید و به او دلگرمی بدهید. انتقاد، دشمن صمیمیت است. به جای مقایسه کردن و انتقاد از او، از هر کار کوچکش تشکر و قدردانی کنید تا او نیز به شما عشق بورزد. توانایی‌های همسر خود را تایید کنید و به او بگویید که شایسته‌ترین همسر دنیاست.

مثبت باشید تا رابطه‌تان انرژی بیشتری بگیرد
برای چیزهای خوب زندگی‌تان شکرگزار باشید. هر روز نقاط مثبت و ویژگی‌های خوب همسرتان را به خودتان یادآوری کنید و به خاطر بیاورید که اولین بار چه ویژگی همسرتان شما را به او جذب کرد. به ویژگی‌های مثبت خود نیز فکر کرده و سعی کنید آنها را تقویت کنید. اگر واقعا درصدد بهبود شرایط زندگی زناشویی خودتان هستید، بهترین کار شناسایی عوامل مخرب در زندگی است. گاهی اوقات این عوامل آنقدر دور از ذهن نیستند، ولی کمتر به آنها توجه می‌شود. عدم گفتگو در اثر کمبود وقت و یا بی‌توجهی زن و مرد نسبت به هم، از عوامل مخرب زندگی است. گاهی اوقات گفت‌وگو صورت می‌گیرد، ولی هیچ یک از طرفین به حرف‌های یکدیگر گوش نمی‌دهند.

برنامه نداشتن برای آینده
وقتی که خانواده‌ای تشکیل می‌شود، به آن معنا نیست که زندگی بدون در نظر گرفتن آینده فقط سپری شود. زن و شوهر باید به اتفاق آینده را بسازند و در مورد آن و برنامه‌هایی که برای آینده در نظر دارند، با هم حرف بزنند. بی‌برنامه بودن و عدم آینده‌نگری باعث می‌شود که بعد از گذشت مدتی شور و شوق زندگی از بین برود.

شک و بدگمانی‌های افراطی
از سین جیم کردن و حساسیت نشان دادن در مورد همسرتان بپرهیزید. زندگی مشترک بر پایه اعتماد بنا شده است. شک و بدگمانی‌های بیش از اندازه، همسرتان را به ستوه می‌آورد و ممکن است او را به همان سمتی که می‌ترسید سوق دهد.

بی‌توجهی به ظاهر
بعد از ازدواج هیچ‌گاه از ظاهر خود غافل نشوید. از ژولیدگی و نامرتب بودن و گاه عدم رعایت مسائل بهداشتی پرهیز کنید. با رسیدگی به ظاهر خود به همسرتان نشان دهید که او چقدر برای‌تان مهم است و همیشه می‌خواهید در کنارش خوب و زیبا باشید.

خود را غرق کار نکنید
هیچ‌گاه خود را آنقدر غرق کار و وقت گذراندن با دوستان و اطرافیان تان نکنید که از خانواده خود غافل شوید. کار کردن زیاد و دیرتر به خانه برگشتن باعث ایجاد سردی در روابط زناشویی می‌شود.

عدم مشورت با افراد کاردان و متخصص
اگر قادر به حل مساله و مشکلی در زندگی مشترک خود نیستید، بهتر است با افراد متخصص در این زمینه مشورت کنید و از آنها راهنمایی بخواهید؛ به این ترتیب شانس موفقیت شما بیشتر خواهد شد.

مجله ی دنیای سلامت

زیبــا شـــو دات کام

مطالب مرتبط

۱۹۵ دیدگاه‌

  1. سیما گفت:

    منم خیلی کم حرفم،وقتی داخل جمع خانواده شوهرم هستم اصلا حرفی واسه گفتن ندارم..از این موضوع خیلی ناراحتم….کککککمممممککککک

    [پاسخ]

  2. دانیال گفت:

    سلام به دوستان.من و همسرم خیلی هم دیگرو دوست داریم و عاشق همیم اما من باعث میشم همیشه عذاب ببینه دوست دارم خوشحالش کنم اما فشار کاری و خستگی که هست مانع میشه.راستش و بخواید از بس که کم پیش همیم دیگه یادم رفته چطوری خوشحالش کنم میترسم کم کم مشکلاتمون به جاهای باریک بکشه.لطفا راهنمایی هاتون رو به ایمیلم بفرستید.

    [پاسخ]

  3. نسیم گفت:

    من بهترین زندگی رودارم زندکی که همه بهش حسادت میکنن اما خیلی کم حرفم وقتی جایی میشینم نمیدونم چی باید بگم خیلی ازاین قضیه رنج میبرم چکارکنم

    [پاسخ]

  4. ملیکا گفت:

    عزیزم در مورد موضاعات مختلفی میتونی صحبت کنی …مثلا در طول روز چه کارایی کردی چه حسایی داشتی…..در موردکتابی که خوتدی باهاش حرف بزن…..باهم فیلم ببینید و نقد کنید فیلم رو……..در مورد کارایی که دوست داری انجام بدی….ازش تعریف کن…..خودت لوس کن…..بچه گونه حرف بزن……کلی حرف…..کلللی

    [پاسخ]

  5. هستی گفت:

    باسلام.. من بهترین مرد دنیا رو دارم. من ۲۲سالمه و همسرم ۳۵سالشه. انگار روانشناسه منو واقعأ درک میکنه. از همه لحاظ.. فقط تنها مشکلی که دارم اینه که من خیلی کم صحبتم و خجالتی ۳ تا خواهر داره خیلی صحبت میکنن اگه یه ساعت بشینید کنارشون واست اندازه یه کتاب برات حرف میزنن. ولی وقتی از من میخوان حرف بزنم و یا اینکه نظر بدم. اصلا بلد نیستم نظر بدم.صحبت کردن و حرف زدن من فقط در حد آره و نه یا نمیدونم هستش.واسه همین خواهرشوهرام زیاد با من رفت و آمد ندارن و همسرمم جدیدأ وقتی بهم زنگ میزنه اصلا صحبتی یا حرفی واسه گفتن ندارم میگه چرا اصلا حرف نمیزنی. خیلی خجالت میکشم از خودم . کم حرفم. خیلی دوس دارم حرف بزنم و روابطمو با این و اون بهتر کنم. نظر رو واسه ایمیلم بفرستید..

    [پاسخ]

  6. تینا گفت:

    fباسلام وخسته نباشین اول ازتون خواهش میکنم پاسخ رو زود برام بفرستین دوم به ایمیل من ندین تو همین صفحه پاسخ برام بزارین.واقعا عذاب میکشم وخسته شدم موقعیت خانوادم خوب نیست بخوام طلاق بگیرم.شوهرم خیلی خیلی ساده وزود باور از طرف خانوادش است ولی حرفهای من اصلا اهمیت نمیده. مادرشوهرم بیش از اندازه به شوهرم نفوذ داره به هر نحوی اونو به سمت خودش گرایش میده شوهرم چهارتا بچه هستن ولی شوهرم بیش اندازه به مادر وخانوادش توجه میکنه.برادر شوهرم بهد خانوادش محل نمیذاره ولی همه بهش توجه میکنن حتی مادرش بیش از اندازه حواسش بهش هستمادر شوهرم به هر نحوی توجه شوهرم رو جلب میکنه واین منو خسته میکنه وباعث شده سه سال اززندگی عقب بیفتم ولی شوهرم این رو قبول نداره مادر شوهرم شوهرم رو به جون خانواده شوهرش وپئدر شوهرم میندازه من خیلی خسته شدم چیکار کنم شوهرم به حرف من توجه کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!کمکم کنین کککککککمممممممممممکککککککککممممممممم کککککککنننیییییددددد للللللططططفففااااااا

    [پاسخ]

  7. نسیم گفت:

    سلام دوستان
    من و نامزدم هر دو عضو فبسیوک هستیم ،
    بهش حساس شدم که چرا میره فیسیوک بدون من یا چرا به فرندای دخترش پی ام میده،اون آدم اجتماعی هست و خیلی بهش اعتماد دارم ولی حی حسادت یا هر چیزی که اسمش باشه رو نمیتونم کنترل کنم

    [پاسخ]

  8. تینا گفت:

    سلام خسته نباشید شوهر من بیش ازحد به خانوادش توجه میکنه با اینکه خانودادش بین فرزندان فرق میذارن در موردشوهر من خیلی بد میگن مخصوصا مادر شوهرم ولی اون بیشتر بهشون علاقه مند میشه در کارهاشم فقط هرچی مامانش بگه انجام میده منو خسته میکنه وناراحت میشم شرایط تلاق گرفتن هم ندارم من خیلی خیلی از کاراش بی طاقت شدم لطفا جواب ودر همین صفحه بزارین به ایمیلم نفرستین خواهش میکنم کمکم کنید

    [پاسخ]

    سحر پاسخ در تاريخ ژانویه 6th, 2015 14:24:

    عزیزم این مشکلی نیست که بخوای به طلاق فکر کنی با شوهرتم درباره این ناراحتیت نگو بدتر میشه چون مادر خیلی عزیزه مخصوصا واسه مردها پستوهم احترام موقع مشورت گرفتن توهم نظرتو بگو البته سعی کن نظرت مفید باشه نظربی خود نده واینکه توهم مادرشو مثل اون دوس داشته باش حتی اگه بدترینه از محبت خارها گل می شود شوهرتم بیشتر از قبل عاشقت میشه یه عمر می خوای باهاشون زندگی کنی وفقط داری خودتو اذیت می کنی شوهرت از علاقش دست نمیکشه حتی اگه مادرش بدترین ادم باشه از مادرش هیچ وقت بدنگو

    [پاسخ]

  9. حمید گفت:

    سلام ممنون میشم کمکم کنید، من دوساله نامزدم کردم اون خارج از کشور زندگی میکنه، اوایل خیلی باهم خوب بودیم ولی با گذشت زمان کم کم باهام سرد شد الانم که میگمه فعلآ همه چیزو بزاریم کنار تا چند سال دگ تصمیم بگیریم نامزدم ۱۷ سالشه

    [پاسخ]

  10. مسیح نهاوندی فر گفت:

    سلام همسر دروغ گو ومخفی کار است بی احساس بی مهر ۳۳سال دارم ۲۶سال هست که ازدواج کردم به نظافت خودش اهمیت نمیدهدرفیق باز است عاشق عکس وفیلم های سکسی هست اخلاق ندارد خیلی زحمت کشیدم که تا مهرش دردلم باشد امانمی شود لطفا راهنمایم کنید

    [پاسخ]

    احمد پاسخ در تاريخ سپتامبر 24th, 2014 14:04:

    شما چن سالت بوده ازدواج کردی؟؟؟؟فکرکنم بجای دبستان رفتی خونه بخت.

    [پاسخ]

    سحر پاسخ در تاريخ ژانویه 6th, 2015 14:10:

    عزیزم این طوری تو ازش گفتی مطمنا توهم ازش خسته ای ودوس داری جواب ما هم بهت طلاق باشه اره عزیزم مردی که این طوریه بدرد زندگی نمی خوره اگه فکر می کنی می تونی بعد جدایی زندگی بهتری داشته باشی پس این کارو بکن چون تو تنها یک بار تو این دنیا زندگی می کنی حیف عمرتو پای این زندگی بزاری خدا بزرگه ایندت روشن باشه حرف مردمم تا یه مدته غصه نخور

    [پاسخ]

  11. منا گفت:

    سلام . ۲۱ساله هستم . خجالتی هستم . چه احساساتی را و چگونه به نامزدم بگویم؟

    [پاسخ]

  12. سارا گفت:

    سلام عزیزم.مردی که بزنه و بی فرهنگ باشه. درست بشو نیست.اگه میتونی جدا شو

    [پاسخ]

  13. هلیا گفت:

    من یه دختر ۱۸ سالم ۱ساله که ازدواج کردم ولی نمیدونم چجوری شوهرم رو ببوسم چه بر سه به این واسه بچه دار شدن اقدام کنیم
    چیکار کنم
    کمکم کنید

    [پاسخ]

    احسان پاسخ در تاريخ آگوست 21st, 2014 12:14:

    این یکساله اصلابوسش نکردی عجب این یکساله چه جوری زندگی میکردی یعنی ثواین ۱ساله باهمسرت س-نداشتی من که پاک گیج شدم یاسرکارمون گذاشتی

    [پاسخ]

  14. هلیا گفت:

    من یه دختر ۱۴ سالم
    من و دوست پسرم قراره ۴سال دیگه ازدواج کنیم
    سیقه ی محرمیت هم خوندیم
    ولی نمیدونیم چجوری هم دیگه رو ببوسیم
    یا اون می ترسه سینهی من رو ببینه و لمس کنه
    چی کار کنیم؟؟؟؟؟؟

    [پاسخ]

  15. نوشین گفت:

    باسلام .من۱۰ماهه نامزدم ووقتی میرم خونه مادرشوهرم جلوم نون وپنیر میزاره ومیفهمم ک فرداش واسه خودش غذا درست کرده و من احساس حقارت میکنم.؟کمکم کنید

    [پاسخ]

    احسان پاسخ در تاريخ جولای 28th, 2014 05:10:

    نوشین خانم به مسایله جدی تره زندگی فکرکن نون وپنیریاکباب بذاره جلوت این طرزفکرماله بیسواداس درس خوندین یانه

    [پاسخ]

  16. نوشین گفت:

    باسلام .۱۰ماهه نامزدم و وقتی

    [پاسخ]

  17. مرجان گفت:

    سلام من الان چهارساله نامزدم دو هفته دیگه عروسیمه اما رفتار همسرم خیلی بده شکاکه دوس نداره بیرون برم یا مغازه که میرم پسر جوون باشه بهم میگه چرا همش اینو اون مغازه میری عاشق پسره شدی چند باری هم منو کتک زده دو بارهم شماره دختر از گوشیش پیداکردم زنگ زدم به دخترا بدوبیراه گفتم از ههمسرم پرسیدم که ایناشماره کی بود گفت که بهم مزاحم میشدن الانم بهم میگه بیا سره خونه زندگیت روزگارتو سیاه میکنم من خیلی دوسش دارم چیکارکنم که زندگیم ازهم نپاشه اونم عاشقم بشه توروخدا هم راهنماییم کنین هم دعام

    [پاسخ]

    eli پاسخ در تاريخ جولای 28th, 2014 16:06:

    داری شوخی میکنی؟!! تو با همچین آدمی میخوای ادامه بدی؟ً کسی که به طرفش شک داره یعنی خودش مشکل داره ای کاش قبل از عروسیت پیشه یه مشاور میرفتی یا دقیقتر بهش فک میکردی به هرحال دیگه که گذشته امیدوارم خوشبخت شی و حداقل بعد از عروسیت روزای خوب ببینی!

    [پاسخ]

  18. احسان گفت:

    واقعا عالی بود مر۳۰

    [پاسخ]

  19. نفیسه گفت:

    اخه اقا احسان……………… شما مردا همیشه کاراتون همینطوریه . دیر متوجه میشید که خانمها خیلی تو زندگی موثرن ….الان تنها چیزی که به نظ من کمکت میکنه اینه که شمایی که چن ساله باهاش زندگی کردی باید بدونی رگ خابش چیه و دوباره دلشو به دست بیاری به نوعی باید دوباره به زندگیش امیدوارش کنی و از دلسردی درش بیاری .

    [پاسخ]

  20. نفیسه گفت:

    میشه واسم ایمیل بزنید که چطوری بیشتر عاشق شوهرم بشم و اشکالاتی که داره چطوری نادیده بگیرم .چون واقعا عصبانیم میکنه اشتباهاش .مث با هیجان حرف زدناش و تن بلند صداش و………… ولی بدم نمیاد ازش …….. فقط عصبانیم میکنه اینکاراش وگرنه مهربونه

    [پاسخ]

    احسان پاسخ در تاريخ می 24th, 2014 03:34:

    من احسانم وهیچکی بهم جواب نداد ولی من جواب تورومیدم -بشین خیلی دوستانه باهاش حرف بزن-بهش بگوتوازکدوم رفتارهای من خوشت نمیاد وکمکم حرف دلتو بهش بزن -راستی نگفته بودی چندسالته اگه میدونستم میتونستم جوابتو بدم-حالا به نظر تومن چطوری به خانمم نزدیک شم

    [پاسخ]

    احسان پاسخ در تاريخ می 26th, 2014 19:45:

    نفیسه خانم ممنون از جواب دادنت دارم تلاشم رو میکنم باهزاربار خواهش وتمنا ۱ماه وقت داده خداییش توبعنوان یک زن چه نظری میدی چطوری رفتار کنم شماباهمسرت چکارکردی

    [پاسخ]

  21. احسان گفت:

    دیشب اس دادم گفتم دارم میمیرم کمکم کنین هیچکی پاسخ نداده پاسخ شما تنها امیدم بود

    [پاسخ]

  22. احسان گفت:

    من۳۳سالمه و۱۲سال ازدواج کردم ویک دختردارم خانمم واقعاعاشقم بودولی بخاطره دروغ ها وقولهای عمل نکرده ام دیگه دوستم نداره بااینکه کارمند شرکت نفت هستم ولی بخاطره گرفتن وام وخرج کردن الکیشون هرچی دارم روجای قسط میدم حالاکه مصمم تصمیم به تغییر کردم وتقریبا پی به اشتباهاتم بردم خانمم که واقعا تنهاامیدمه بهم میگه ازت متنفرم وطلاق÷÷÷به نظرتون چطوری دل این خانم مهربون ولی خیلی ناامیدرو به دست بیارم حتی پای بچه هم کشیدم وسط فایده نداشت۰۰۰توروخداکمکم کنیددارم دیوونه میشم

    [پاسخ]

  23. عالیه گفت:

    سلام من ۲۹سالمه ۵ساله ازدواج کردم شوهرم مرد خیلی خوبیه ولی خانواده اش اخلاق خوبی ندارن و مدام تو این فکرن که عروسشونو حرص بدن و اعصابشو بهم بریزن پدرشوهر و مادرشوهرم کلا ضد عروسن و در تیکه پروندنو اعصاب خورد کردن مهارت خاصی دارن مدام خانواده منو جلوی همه میخوان کوچیک کنن وقتی مریض میشم یا یه مشکلی برام پیش میاد اونقدر ذوق میکنن و خوشحالن که نگو.سر این برخوردای اونا مدام با شوهرم بحثمون میشه ولی بدبختی شوهرمم خیلی بهشون وابسته است هرچی میگم کمتر بریم خونشون تا ناراحتیامون کمتر بشه گوش نمیده میگه اگه بخوام خونه مامانم نرم خونه مامان تو هم نمیرم درصورتی که خونواده من اصلا اخلاقای اینجوری ندارن و خیلی هم احترام شوهرمو دارن دیگه دارم از دست پدرشوهر و مادر شوهرم روانی میشم چیکار کنم؟

    [پاسخ]

    سحر پاسخ در تاريخ ژانویه 6th, 2015 13:48:

    عزیزم اوناهم خونوادشن تواصلا واست مهم نباشه توباشوهرت برو خونشون مثل مهمون دیگه هم ازشون بد نگوچون از تو زده میشه از خونواده ی تو دور میشه چون کم کم به خوب بودنشون حسادت می کنه پس اصلا بدشونو نگو چون اونا ضربه نمی خورن فقط واسه شوهرت تبدیل میشی به یه زنه غرغرو . منم همین مشکلو داشتم کنار امدم هرچندخیلی سخته اما صبور باش امیدوارم مشکلت حل شه

    [پاسخ]

  24. ستایش گفت:

    سلام تورو خدا کمکم کنید ۳ماه نامزد کردم
    یه چند روز بعد از نامزدیم، نامزدم از گذشتش برام تعریف کرد اینکه ۳سال بود عاشق یه دختری بود خیلی همدیگرو دوست داشتن روابطشان مثل زن و شوهر بود ولی خونواده هاشون مانع ازدواجشان شد اونا با هم فرار کردن ولی گرفتنشون، من به رفتارش مشکوک بودم بعد فهمیدم هنوز با اون دختره رابطه داره، دختره تو یه شهر دیگه هست هر روز باهم حرف میزنن پیام میدن
    من هنوز به نامزدم نگفتم که میدونم با اون دختره ارتباط داره،
    به نظرتان چیکار کنم؟؟ نمرودها راهنماییم کنین من نامزدمو دوست دارم نمیخوام از دستش بدم یا با یکی دیگه تقسیمش کنم، چیکار کنم؟

    [پاسخ]

    reza پاسخ در تاريخ می 19th, 2014 09:36:

    ستایش سلام . سعی کن به دختره زنگ بزنی و باهاش صحبت کن و راضیش کن دست بکشه. معمولا خانم ها حرف همدیگر را خوب درک می کنند . موفق باشید

    [پاسخ]

  25. ندا گفت:

    سلام من ۲۳سالمه مدتی هست توی عقد هستم رابطه من با تامزدم خوب پیش میره فقط یه مشکل دارم که خیلی زجرم میده خانواده من رفتارشون جلو نامزدم خیلی بده مخصوصا برادرم که مجرده مدام منو مسخره میکنه ومنو کوچیک میکنه مادر پدرمم به شوخی میگیرگیرن مدر صورتی که خانواده نامزدم خیلی با نامزدم خوش رفتارن من خیلی رنج میبرم چیکار کنم هر جوری باهاشون کنار میام و محبت میکنم بدتر مسخرم میکنن کمکم کنید لطفا ممنونم

    [پاسخ]

    سحر پاسخ در تاريخ ژانویه 6th, 2015 13:58:

    باخونوادت صحبت کنه واز اینکه از رفتارشون ناراحتی بگو بگو این کارتون باعث میشه شوهرمم با من مثل شما برخورد کنه ومن اصلا اینو نمی خوام مطمنا شما هم اینو نمیخواین بهشون بگو من میدونم شما منظوری ندارین ولی من خیلی بر می خوره چون شما خونواده ی منین وقتی شما واسم ارزش قایل نشین اونم نمیشه .عزیزم امیدوارم مشکلت حل شه

    [پاسخ]

  26. سمیرا گفت:

    من روزه عیده غدیریعنی توآبان عقد کردم پدرشوهرم خیلی آدمه فضول و دهان لقی هست وهمش با تهمتهایی که به اعضای خانواده من میزنه واهانتهایی ک میکنه تاحالا دوباربینمونوشدیدشکرآب کرده الانم سیزده روزه که باهم قهریم.پدرشوهرم ی عیبه دیگه که داره خیلی حسوده به زندگی خواهرم حسادت میکنه ومرتب سعی میکنه شوهرخواهرموجلوپدرم خراب کنه وپسره خودشوعزیزکنه جالب اینه که با این کارش دستش برای ما روشده وشوهرخواهرم عزیزترازقبل!ناگفته نماندخانواده من همیشه احترامه نامزدموداشتن.

    [پاسخ]

  27. فرانک گفت:

    سلام من فرانک ۲۳ ساله هستم ۶ ماهه که نامزد کردم در آمد شوهرم زیاد نیست حقوق یه کارگر ساده .
    خانواده ی همسرم اصلا توجهی به مخارج ما ندارند و این موضوع یعنی نداشتن ها رابطه ما رو دچار مشکل کرده خدای همسرم خیلی غرغر های منو تحمل میکنه نمی دونم چیکار کنم که با این حرف ها که چرا خانواده ات این جوراند و ….. روزمون خراب نشه . لطفا کمکم کنید

    [پاسخ]

  28. هلیا گفت:

    سلام من زنی ۲۶ساله هستم و۲٫۵که ازدواج کردم شوهرم کارمندادارست وخودم هم دانشجوی سال اخررشته حقوق هستم شوهرم اهل روستاست ولی توشهری که من توش زندگی میکردم مشغول به کاره وقتی شوهرم اومدخواستگاریم پدرم گفت من دخترم به شما نمیدم دیگه ام شما رونبینم اینجاولی بااصرارخودم پدرم مجبورشدمن بهشون بده پدرم خودش بزرگترازاونامیدیدمیگفت نبایدباهش ازدواج کنی حالا هم شوهرم واقعابداخلاقه من میزنه خیلی وقتاهم بهم میگه طلاقت میدم پدرمم که اصلاباهامون رفت وامدنداره خونه پدرشوهرم که روستاست من اصلا اونجارودوست ندارم یعنی واقعاواسم جهنمه اونجاشوهرمم دوست داره خیلی وقتاباش برم یعنی هیچ حمایتی نه ازخانوادم دارم نه ازپدرم شوهرمم واقعابداخلاقه تروخداراهنماییم کنیدچکارکنم بااین همه بدبختی

    [پاسخ]

  29. محمدی گفت:

    سلام
    ۸ماه که عقدکردم نامزدم درشهردیگه دانشجویه چندروز بخاطرسخت گیری خانوادم نامزدم باهام قهره پیامش رسیده دستم که فعلاقطع ارتباط نمیخوام بینمون ازاین بیشترفاصله بیوفته چکارکنم باخانوادم هرچی صحبت کردم نتیجه ای نداشت بایدچکارکنم ؟؟

    [پاسخ]

  30. علیرضا گفت:

    سلام
    من علیرضام ۲۶سالمه شیش ماهه عقد کردم خونوادم مذهبی بودن وبه روش سنتی همسرمو پیدا ککردم یک ماه هم نامزد بودیم تا باهم اشنا بشیم الان که فکر میکنم به گذشته به خودم میگم قبل از اینکه با همسر اشنا بشم چطوری زندگیم میگذشته چون الان فکر ممیکنم بدون همسرم نمتونم زندگی کنم اولش عشقی بینمون نبود ولی کم کم عشقی که خدا قولشو داده تو دلامون گذاشت وبه قول قدیمیا جونمون واسه هم در میره
    یه تو صیه از من کمترین داشته باشید :دنبال عشق توی یک نگاه نباشید وقتی هم که همسرتون رو انتخاب کردید نسبت به مشکلات ورفتار هم سخت نگیرید
    میدونم این شد چندتا توصیه
    از گفتن دوستت دارم به همسرتون هیچوقت غافل نشید وقبول کنید که شریک زندگیتونه

    [پاسخ]

  31. هستی گفت:

    سلام عزیزم تو باید در کنار همسرت باشی و باهمه خوب رفتاری کنی مخصوصا با مادر شوهرت چون مامانشه ولی به مرور زمان وقتی میبینه حق با تو هست خودش باهات رابطه شو دزست میکنه و نمیذاره کسی تو زندگیتون دخالت کنه همسرتو میگم .مطمئن باش چون منم مثل تو بودم

    [پاسخ]

  32. فاطمه گفت:

    سلام ما ده ساله ازدواج کردیم..شوهرم منو خیلی دوس داشت وداره ولی خیلی یه دنده هست وعصبی..اوایل همه رفتاراشوتحمل میکردم..کتکم میزد..فقط به امید بهترشدن زندگیم..وبه خاطر دخترم تحمل کردم.الان دخترم نه سالشه..دیگه اززندگی با همسرم خسته شدم..درواقع ازش متنفرم ..اصلا نمیتونم باهاش کنار بیام..تمام افکارم مشغول طلاقه..دلم میخواد جدا بشم..ازلحاظ مالی دررفاه هستم که بتونم زندگیمو بچرخونم مشکلی ندارم..منظورم بعد از طلاقه..ولی دودل هستم..نمیدونم چیکار کنم..احساس میکنم تو این ده سال هیچ روز خوشی نداشتم..ازطرفی میگه دوسم داره..ازطرفی کوچکترین قدم واسه خوشبختیم بر نمیداره..وضع مالیش خوبه ولی پول بهم نمیده ..به اسایش زندگیمون اهمیت نمیده همش میگه در اینده تامین میکنم الان نه..ازکاراش خسته شدم…لطفا منو راهنمایی کنید..خیلی عذاب میکشم…درضمن خیلی شکاکه..نمیزاره با دوستامم رفت و امد کنم..دوس داره همش تو خونه باشم..ارزو میکنم هرچی زودتر بمیره تا من و دخترم یه زندگی خوب داشته باشیم..لطفا منو راهنمایی کنید

    [پاسخ]

    دختری عاشق پاسخ در تاريخ فوریه 6th, 2014 21:59:

    فاطمه خانم سلام من ۱۷ سالمه مادرم بخاطر پیشنهادهایی که به دیگران میدم میگه انگار ۳۰ سالته بعنوان یه خواهر بهتون پیشنهاد میکنم برین پیش یه مشاور گفتین همسرتون دوستون داره پس بخاطرتون هر کاری میکنه شما میتونین بهش بگین بخاطر دخترتون حرفتونو قول کنه در ضمن شما دختر دارین دخترا خیلی حساسن وبا یه شکست تو زندگی امیدشونوازدست میدن هربچه ای حقشه سایه ی هم پدر هم مادر بالای سرش باش عاقلانه تصمیم بگیرین.

    [پاسخ]

    احسان پاسخ در تاريخ می 19th, 2014 03:00:

    بعدازطلاق بدبخت ترمیشی خوددانی عزیزم

    [پاسخ]

  33. Sanaz گفت:

    age mishe komakam konid man khily ba namzadam moshkel daram bekhoda khastam karde az zendegi bizar shodam lotfa behem komak konid man aslan tajrobeyi nadaram va nemidonam chiakar konam

    [پاسخ]

  34. Sanaz گفت:

    سلام من ١٧ ساله هستم و یک سال میشه نامزد کردم نامزدم ایران زندگی میکنه و خودم آلمان هستم راستش تی این یک سال یک بار دیدمش. و با این که از راه در باهاش در ارتباطم روزی نیست که باهم دوا نکنیم خواستم کرده ایران که بودم میخواستم طلاقم رو بگیرم اما بزرگترا باهم کامی حرف زدن خلاصه راضیم کردن دست بر دارم اما خودم واقعان خواستم بخدا این یک سال مریض عصابم گرفتم نمیدونم چکار کنم از این وضیت در ام طلاق راهش نیست چون هیچ کس راضی نیست و نمیذاران این کارو کنم ؟ یه سوال چرا همیشه باید زن کوتاه بیاد پس مرد واسه چیه یعنی یه زن رو فقط واسه خوابیدن میخاد نه چیزه دیگه یه زن میتونه چقد تحمل داشته باشه چرا همیشه زن رو مقصر میدونن پس مرد چی من خیلی از دسته مرده عصبانی هستم همیشه ما بدبختیم آخه چرا ؟ هزار تا سوال درمورده این که چرا یک مرد زن میگیری و غیره و غیره تو زهنمه که نمیتونم جوابشو پیدا کنم ؟ از نامزدیم خیلی پشیمونم .

    [پاسخ]

  35. سعید گفت:

    سلام بچه ها.من تازه لیسانسمو گرفتم.خانوادم میخواند سرو سامونم بدند همجا سپردیم.دنبال کیث مناسب میگردیم.متولد ۶۸ هستم.توی ی خانواده مذهبی بزرگ شدم.ملاکم برا ازدواج اول متدین بودن طرفمه دوم تحصیلاتش.از تهران اگه کسی هست بگه تا بعد اشنایی با خانواده خدمت برسیم.-

    [پاسخ]

    reza پاسخ در تاريخ اکتبر 7th, 2013 08:31:

    سلام سعید جان. آیا کار هم پیدا کردی . سربازی رفتی . بعدش درآمدت در حد زندگی مستقل و ازدواج هست. دنبال خانم شاغل می گردی یا بیکار. همه اینها سوال های بسیار مهم و اساسی هستند که بنظر بنده تا جواب آنها را پیدا نکردی و خوب روشون فکر نکردی تصمیم برای ازدواج غلط اندر غلط است . اگر می خواهی خوشبخت بشی برای همه اینها جواب منطقی و قابل تامل پیدا کن . دختر پیدا کردن آسون است نگه داشتنش سخته . باید بتونی باهاش زندگی کنی . تحمل هم حدی داره بعد یک مدتی با بودن مشکلات تحمل بی معنی میشه و عشق و مذه و… همه رنگ می بازند .پس برای زندگی واقعی باید واقعی بود نه رویایی و … موفق باشی.

    [پاسخ]

    دانشگاه تهران پاسخ در تاريخ ژانویه 21st, 2014 19:06:

    سلام
    سعید جان.حرفت را باید با طلا نوشت

    [پاسخ]

    negar پاسخ در تاريخ فوریه 7th, 2014 00:21:

    In raza hame ja hast malome badjor bikare nazeret rajebe range mo chiye hany

    [پاسخ]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پنج × 1 =