با مسائل خود چه می‌کنید؟ا

گمان نکنم در بین همه مردم دنیا کسی پیدا شود که در زندگی‌اش مسئله‌ای وجود نداشته باشد. همه ما بطور روزانه با انواع مسائل روبرو هستیم. مسائلی که مستقیما مربوط به خودمان هستند یا مسائلی که در محیط خانواده یا محیط شغلی و تحصیلی مان پیش می‌آید و بطور غیر مستقیم‌تری به ما مربوط می‌شوند. همچنین هر کدام از ما روشی را برای حل مسائل داریم و متاسفانه بعضی از ما هم هیچ روش مشخصی برای حل مسائل خود نداریم و در مقابل مسائل نقش یک شکست خورده را بازی می‌کنیم. حل موفق مسائل، کلید رسیدن به موفقیت در هر کاری است. چون بعید می‌دانم در دنیا کاری وجود داشته باشد که بطور صد در صد بی‌مسئله باشد. در این جا می‌خواهم به برخی روش‌های برخورد  افراد با مسائل اشاره کنم. شما هم با ما همراه شوید و ببینید جزو کدام دسته هستید؟

صورت مسئله پاک کن‌ها!
این‌ها افرادی هستند که عمدتا از حل مسائل فرار می‌کنند. اما این فرار همراه با این است که صورت مسئله را هم کلا پاک می‌کنند. گویی اساسا مسئله‌ای وجود نداشته و ندارد! اغلب همین‌ها هستند که ناگهان در وسط حل مسائل بیمار می‌شوند یا برایشان کاری مهم پیش می‌آید و خلاصه آگاهانه یا نا آگاهانه، سنگی از آسمان فرود می‌آورند تا بر سرشان بخورد، اما با مسئله اصلی روبرو نشوند. در نتیجه حتی بعد از سال‌ها مسائل‌شان همچنان حل نشده باقی می‌ماند. اطرافیان این قبیل افراد بشدت با آنها مشکل دارند چون ناچارند علاوه بر مسائل خود مسائل این‌ها را هم حل کنند یا اگر حل نکنند شاهد این باشند که این‌ها تمام عمرشان را با کوهی از مسائل حل نشده باقی مانده و هیچ پیشرفتی نداشته‌اند.

از سر باز کن‌ها!
این دسته از افراد هم بدشان نمی‌آید به هر نحوی  خودشان را از مسئولیت خلاص کنند. این‌ها نیز همیشه از مسئولیت فرار می‌کنند اما صورت مسئله را پاک نمی‌کنند بلکه کل مسئله را بر سر دیگری خراب می‌کنند و خودشان کنار می‌نشینند و تماشا می‌کنند. از نظر این‌ها دیگران باید مسائل را حل کنند و آنها باید استراحت کنند! انگار که اصلا مسئله به این‌ها مربوط نبوده و نیست. چنین افرادی هم در زندگی معمولا به موفقیت نمی‌رسند اگر هم شانس بیاورند و به موفقیت برسند خیلی زود این موفقیت از آنها دور می‌شود. چون هر کاری به هر حال با مسائلی روبروست که باید آنها را حل کرد.

مسئله‌چرخان‌ها!
این دسته از افراد  عادت دارند شکل مسائل را عوض کنند. اما چرا؟ شاید برای اینکه تصور می‌کنند قدرت حل مسئله را ندارند و شاید هم بلد نیستند و حاضر هم نیستند از کسی بپرسند. مثال بارز مسئله‌چرخانی، انواع و اقسام بهانه‌جویی‌هاست که فرد به جای حل مشکلات آنها را مطرح می‌کند. یکی از شغلش کلافه و ناراضی است و به جای حل آن می‌آید و به اهالی خانه گیر می‌دهد و از آنها با دلیل و بی‌دلیل ایراد می‌گیرد. به این ترتیب مشکل را به یک مشکل خانوادگی تبدیل می‌کند. در حالی که اگر روی مشکل اصلی متمرکز می‌شد براحتی از پس حل آن بر می‌آمد.

مسئله خوارها!
این گروه تمام تلاش خود را می‌کنند تا به جای حل مسئله، آن را از گلوی خود پایین بدهند و به اصطلاح با آن بسازند. به مثال نارضایتی شغلی برمی‌گردم. اگر یکی از اهالی این گروه با این مشکل روبرو شود، احتمالاً می‌گوید: «لیاقت من همین است، اگر درسم را خوانده بودم وضعم خیلی بهتر بود». یا اینکه می‌گوید: «هر کس سرنوشتی دارد، نمی‌شود که همه مشاغل عالی داشته باشند». خلاصه انواع و اقسام روش‌ها برای هضم مشکل و سُرخوردن از روی آن را امتحان می‌کند. چه شامل تنبیه خودش باشد و چه شامل تنبیه دیگران. در حالیکه اگر به جای این حرفها مسئله را حل می‌کرد ناچار نبود یک عمر با حرفه‌ای که از آن ناراضی است سر کند.

مسئله ردکن‌ها!
این هم یک کار ناجوانمردانه است؛ یک جور خیانت به خودمان. به قول قدیمی‌ها، گربه دستش به گوشت نمی‌رسد، می‌گوید بو می‌دهد. برای مثال بعضی‌ها که پشتکار و همت مثلا درس خواندن را ندارند برای انکار مسئله می‌گویند: «ای بابا کی از درس و دانشگاه به نان می‌رسد. یا بعضی‌های دیگر که ظرفیت و آگاهی لازم را برای برخورد مناسب با جنس مخالف ندارند ضد زن یا ضد مرد می‌شوند، و با انواع اتهامات مدام در حال محکوم کردن آن دیگری هستند. فرار از مسائل از یک طرف نوعی مسئله‌تراشی جدید است و از طرف دیگر تجربه نشان داده که راهی بی‌ثمر است؛ یعنی در نهایت از هر چه بترسی روزی می‌رسد که باید با آن روبرو شوی. از این گذشته مسئله ردکن‌ها غیرصادقانه با مسئله برخورد می‌کنند که این موضوع خود می‌تواند پیامدهایی ناخوشایند داشته باشد.

مسئله‌گشاها!
اینها بلدند که مستقیم و از روبرو به مسئله نگاه کنند و وارد گام‌های بعدی شناخت مسئله شوند. طبیعی است که بعد از آن با استفاده از روش‌های تصمیم‌گیری و حل مسئله، مسلماً به پاسخی متناسب و قانع کننده برای مسائل خود می‌رسند. این دسته از افراد که معمولا همه افراد موفق را شامل می‌شود از مسئله نمی‌ترسند و فرار نمی‌کنند. بهانه نمی‌گیرند و وقت راهدر نمی‌دهند بلکه صادقانه و مسئولانه با مسائل روبرو می‌شوند و آنها را حل می‌کنند. اینک شما هم صادقانه دسته خود را پیدا کنید و سعی کنید اگر در دسته آخر قرار ندارید دسته خود را تغییر دهید و در زمره حل کنندگان مسائل باشید. پشت هیچ مانعی نمانید. اگر قرار باشد از مانع رد شوید می‌توانید عقب بزنید، مانع را دور بزنید، یا سوراخ کنید یا حتی از روی مانع پرواز کنید. اما به هر حال هرگز نباید پشت موانع بمانید.

با سپاس از رکسانا خوشابی کارشناس ارشد مشاوره بالینی

زیبــا شــو دات کام

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دو × 2 =