حسرت گذشته!

بزرگترین اشتباه شما در زندگی چه بوده است‌؟ اگر زمان به عقب برمی گشت کدامیک از کارهایتان را دیگر انجام نمی‌دادید؟ و کدام کارهایی را که انجام ندادید و از آن غفلت کردید انجام می‌دادید؟ این‌ها از جمله سوالاتی است که همیشه ذهن مرا به خود مشغول می‌کند. هر وقت فرصت می‌شود این سوال را از بزرگترها، میانسال‌ها، کهنسال‌ها، دوستان و آشنایانم می‌پرسم. همیشه به جواب‌های جالبی برخورد می‌کنم. جواب‌هایی که گاه بسیار دردناکند. برخی از این جواب‌ها شخصی‌اند و برخی عمومی‌ترند. یعنی عموم هم می‌توانند از این جواب‌ها استفاده کنند. اما مهمتر از جواب‌ها، دلایلی است که افراد برای اشتباهاتشان ارائه می‌دهند.

من توجه شما را به برخی از این جواب‌ها و علت‌هایی که افراد مختلف ذکر کرده‌اند جلب می‌کنم. تقریبا در همه این جواب‌ها افسوس و حسرت‌هایی نهفته است که نفس شنونده را بند می‌آورد. افسوس و حسرت بر زمانی که بیهوده گذشته، کارهایی که نباید انجام می‌شده یا کارهایی که باید انجام می‌شده و انجام نشده‌اند! گاهی افراد آرزو دارند که ای کاش زمان به عقب بر می‌گشت تا آنها می‌توانستند جلوی اشتباهات بزرگ خود را بگیرند و طور دیگری عمل کنند. اما متاسفانه زمان به عقب برنمی‌گردد و جبران اشتباهات به ناچار باید از جای دیگری شروع شود. البته اگر هنوز فرصتی باقی باشد.

حسرت‌هایی که نمی‌‌توان آنها را جبران کرد
اگر زمان به عقب برمی‌گشت با شخص دیگری ازدواج می‌کردم. همه معیارهای من برای ازدواج مادی بودند اما پول نتوانست مرا خوشبخت کند و در نتیجه من هم نتوانستم فرزندانم را موفق بار بیاورم یا همسرم را راضی نگه دارم. به جای این که رویاهایم را دنبال و استعدادهایم را شکوفا کنم، اوقاتم را با تنبلی گذراندم. با این که باهوش بودم همیشه بازیگوشی می‌کردم. نه درس خواندم و نه فن یا هنری آموختم. از کار فرار می‌کردم و وقتم را با کارهایی که گمان می‌کردم خوشگذرانی‌اند هدر دادم، در حالی که آنها بلای جانم شدند و اینک دیگر رمقی برای پیشرفت ندارم. مادرم بیمار بود و من از او پرستاری نکردم. این موضوع از بعد از فوت او تاکنون به‌شدت آزارم می‌دهد. هیچ کاری برایش نکردم. از زیر بار مسوولیت‌هایی که در مقابل خانواده و خصوصا مادرم داشتم فرار کردم و اینک جز حسرت و پشیمانی چاره‌ای برایم نمانده است. اگر یک روز، فقط یک روز دیگر مادرم زنده می‌شد، به او خدمت می‌کردم و سعی می‌کردم کمی خوشحالش کنم. نباید کارمند می‌شدم. روحیه من روحیه کارمندی نبود. سی سال خودم را در محیطی زندانی کردم که متعلق بدان نبودم. اهل طبیعت بودم، اهل کاشت و برداشت، اهل نگهداری از دام و پرنده، اما با خیال واهی این که عادت خواهم کرد، تن به زندگی‌ای دادم که انگار مال من نبود. من باید کاری را می‌کردم که دوست داشتم و متعلق بدان بودم . کارفرمایی داشتم که به من و دیگران خیلی زور می‌گفت.
او حق ما را نمی‌داد و همیشه به ما اجحاف می‌کرد. خیلی پشیمانم که عمرم را پیش او هدر دادم. باید کار دیگری پیدا می‌کردم.

اشتباهات به چه کار می‌آیند؟
آیا فایده مرور اشتباهات تنها این است که حسرت بخوریم و درد بکشیم؟ مسلم است که نه. از قدیم گفته‌اند که انسان ممکن‌الخطا است و بالاخره در زندگی دچار اشتباهاتی خواهد شد. مهم این است که بتواند این اشتباهات را بشناسد و نگذارد تکرار شوند، یا به عبارتی اجازه ندهد که آن اشتباهات تبدیل به خطا شوند. در واقع تفاوت خطا و اشتباه در همین است. اگر شما ندانید که کاری که دارید می‌کنید غلط است، اشتباه کرده‌اید، اما اگر بدانید کاری غلط است و برایتان ضرر دارد اما مجددا مرتکب آن شوید در این صورت ارتکاب به آن کار، خطا محسوب می‌شود. بخشیدن اشتباه بسیار ساده‌تر از بخشیدن خطاست.

شناسایی اشتباهات
وقت هدر دادن. تنبلی و تن پروری. مشغول کردن خود با کارهای بیهوده.
وسواس و شستشوی زیاد از حد یا وسواس در انتخاب‌ها. بدرفتاری با زیر دستان و کسانی که ناچار به کار با ما هستند و از بیم اخراج شدن سکوت می‌کنند و اعتراض نمی‌کنند. مقایسه مداوم خود با دیگران. فرار از مسوولیت‌ها. نداشتن هدف و تلاش نکردن برای رسیدن به اهداف مشخص. عدم استفاده از حداکثر توانمندی‌ها و استعدادها. ایده‌آل‌گرا بودن بیش از حد به جای اهل عمل بودن. بی‌توجهی به احساس دیگران. افراط‌ها و تفریط‌ها از ابعاد مختلف. خود تخریبی یا دیگر تخریبی‌هایی که جزو گفتگوهای درونی ما شده‌اند و معمولا متوجه آنها نیستیم.

مرور اشتباه و اصلاح آن را به دیگران هم یاد بدهید
شما می‌توانید بررسی اشتباهات را به اطرافیان خود و خصوصا به فرزندانتان یاد دهید. هر وقت آنها اشتباهی مرتکب می‌شوند به آنها بگویید مراحل کشف علت خطا را پیدا کنند. آنها را دعوا نکنید. به جای مشاجره و دعوا بخواهید کار بد خود را مرور کرده و دلیل اشتباهشان را پیدا کنند و در دفترچه‌شان بنویسند و تعهد کنند که دیگر آن کار را انجام نمی‌دهند. در درجه اول به خود قول بدهند نه به شما. در این مورد جدی باشید اما با آرامش مرور خطا را آموزش دهید.
این کار می‌تواند خودشناسی فرزندتان را هم بیشتر کند و به او اجازه دهد بدون این که زیر بار خطایش له شود، خود را آزادانه بررسی و اصلاح نماید. اگر نتوانست علت خطا را پیدا کند به او کمک کنید. توجه داشته باشید که چه در مورد خود و چه در مورد دیگران، خود فرد را زیر سوال نبرید. بلکه تنها به رفتار توجه و اشاره کنید. مثلا نگویید دلیل این که دروغ گفتی این است که پسر بدی هستی! این جملات جدا مخربند و تصاویر پسر یا دختر بد که ما به فرزندانمان می‌دهیم، اغلب تا آخر عمر با او باقی می‌مانند. شما می‌توانید بگویید احتمالا از چیزی ترسیده بودی که نتوانستی حقیقت را بگویی… و همین طور تا آخر. به همین نحو روند خودشناسی و اصلاح رفتار خود و اطرافیانتان را بهبود بدهید.

زمان به عقب برنمی‌گردد
بله. دردناک است اما زمان به عقب برنمی‌گردد. البته وقتی یاد می‌گیریم که از وقوع همان اشتباهاتی که قبلا به ما و اطرافیانمان ضربه زده‌اند پیشگیری کنیم، در واقع، به میوه درخت مرور و بررسی گذشته دست یافته‌ایم. بررسی عمیق اشتباهات، بررسی دقیق‌تر دلایل بروز خطاها، دلایل عدم انتخاب راه‌حل‌های بهتر، شناخت بیشتر خود و شناخت بهتر احساسات و رفتارهای خود می‌توانند آگاهی و بینشی به ما بدهند که دیگر همان اشتباهات قبلی را تکرار نکرده و انسان برتر و موفق‌تری بشویم و از بروز حسرت بیشتر در آینده نیز جلوگیری کنیم.

فهرست اشتباهات
یکی از راه‌های جبران اشتباهات و خطاها این است که به گذشته‌تان فکر کنید. گذشته را مرور کنید. در هر مقطع زمانی که مرور می‌کنید فهرست اشتباهاتتان را یادداشت کنید. مثلا اگر سال گذشته را مرور می‌کنید، فهرست اشتباهاتی که در سال گذشته مرتکب شده‌اید را به مرور بنویسید. برای مرور گذشته خود دفترچه‌ای تهیه کنید. در هر صفحه، اشتباه خود را یادداشت کنید. مثلا: در فلان ماه، به همسایه‌ام بهتان زدم. در فلان روز با فرزندم بیهوده بدرفتاری کردم. در فلان زمان، پولم را فقط برای چشم هم‌چشمی خرج کردم. چند روز پیش به دوستم دروغ گفتم، در حالی که می‌توانستم با گفتن حقیقت، کارم را پیش ببرم. در فلان زمان، به جای این که فکر کنم، احساساتی و هیجانی برخورد کردم و با تقلید از دیگران باعث شدم حقی ناحق جلوه کند. آن طور که باید و شاید به مادر و پدرم کمک نکردم. در مراسم ختم مادر دوستم شرکت نکردم در حالی که می‌دانم که او به من احتیاج داشت اما خودخواهی کردم.
وقتی این فهرست کامل شد، سعی کنید برای هر مورد از اشتباهات، در زیر آن اشتباه، علت اصلی این که به جای کار درست کار غلط را انتخاب کرده و انجام دادید را پیدا کنید و بنویسید. مثلا می‌توانید بنویسید: به جای این که تحقیق کنم و حوصله به خرج دهم تا حقیقت معلوم شود بلافاصله و بدون فکر کردن تهمت زدم. سپس در زیر دلیل اشتباه، کار درستی را که می‌توانستید انجام دهید یادداشت کنید. اگر راهی برای انجام درست آن کار سراغ ندارید، از دیگران مشورت بگیرید و ببینید اگر جای شما بودند چه راه بهتری را انتخاب می‌کردند.

سعی کنید خود را به جای خود، در زمان وقوع اشتباه بگذارید و ببینید چه احساسی داشتید و چه شد که احساساتی یا بی فکر یا خودخواهانه عمل کرده‌اید. در جریان کشف اشتباهات و دلایل ارتکاب آنها گاهی به ویژگی‌های شخصیتی یا رفتاری از خودمان برخورد می‌کنیم که شاید نتوانیم به تنهایی آن را از خود دور کنیم. برای مثال یکی از افرادی که روی فهرست اشتباهاتش کار می‌کرد به این نتیجه رسیده بود که علت اصلی خطاهای او، ابراز خشم و عصبانیت بی‌موقع و بیهوده بوده است. او می‌گفت می‌دانم که زود جوش می‌آورم اما نمی‌دانم چگونه جلوی این خشم نابهنگام و شدید را بگیرم؟ بدیهی است در این صورت فرد نیاز به خودشناسی بیشتر و کمک تخصصی مشاور یا روانشناس دارد. البته این امکان هم هست که او افراد عاقل و آرام را الگو قرار دهد و با بررسی و رصد رفتارهای آنها یاد بگیرد که کنترل بیشتری روی خود داشته و در مواقع بحرانی، به جای ابراز خشم و عصبانیت و آزار دادن دیگران، آرام‌تر و درست‌تر عمل کند. وقتی فهرست اشتباهاتتان را کامل کردید، اگر آمادگی داشتید، از نزدیکانتان و کسانی که شما را دوست دارند بخواهید اشتباهاتی را که از شما دیده‌اند به شما بگویند. این کار این خاصیت را دارد که اگر خودتان خطاهایتان را فراموش کرده باشید، یا ندانید کاری اشتباه است متوجه آن اشتباه شوید و بتوانید آن را از زندگی‌تان حذف کنید. چون دسته‌ای از رفتارهای ما هستند که از چشم ما دور می‌مانند اما بقیه به سهولت آنها را در ما مشاهده کرده و تشخیص می‌دهند. توجه داشته باشید که تشخیص همه اشتباهات کار آسانی نیست. خصوصا اگر جزئی از شخصیت و رفتارهای عادی ما شده باشند. برخی اشتباهات هم طوری هستند که در دراز مدت خود را نشان می‌دهند.

 رکسانا خوشابی کارشناس ارشد مشاوره

زیبــاشــو دات کام

 

مطالب مرتبط

۳ دیدگاه‌

  1. حميد گفت:

    خسته نباشید مطالب مفید بود

    [پاسخ]

  2. نفیسه گفت:

    سلام.
    من خیلی وقت بود که دنبال همچین مقاله ای بودم ممنون میشم اگر مرجع یا کتابی دارید در این باب معرفی کنید.
    سپاسگذارم

    [پاسخ]

  3. مهین گفت:

    سلام.مطلب آموزنده ای بود که باید آن را بکار گیریم.متشکرم و موفق باشید

    [پاسخ]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

11 − 10 =