زن و شوهر دعوا کنند …
احتمالا ساده ترین سوالی که در باره زن و شوهرها مطرح میشود این است که چرا زن و شوهرها دعوا میکنند؟ به عبارت دیگر عمده ترین دلایل دعوا و مشاجره همسران چه هستند؟ همان طور که میدانید بسیاری از ارتباطات ما در طول حیاتمان، با افرادی رقم میخورد که خودمان آنها را آگاهانه انتخاب نکرده ایم. به همین دلیل لااقل در ظاهر، کاملا منطقی به نظر میرسد که با آنها بحث و جدل یا مشاجره داشته باشیم. افرادی مانند مادر و پدر، خواهر و برادر، همکار، مدیر، همسایه و … اما نکته جالب توجه این است که با این که همسرمان را خودمان انتخاب کرده و او را دوست داریم ، معمولا بیشترین مشاجرات را با او داریم. اما چرا؟
مشاجره بر سر خانوادهها، دوستان و اقوام
من با زن و شوهرهای زیادی روبرو شده ام که گمان میکنند وقتی بر سر دیگران با هم دعوا میکنند، گناهکار اصلی فردی است که موضوع اصلی دعوای آنها شده است! افردی مانند دوست همسرشان، مادر او، خواهر یا برادر او و … ! این گمان، باوری کاملا غلط است و معمولا افرادی به چنین باورهایی میچسبند که دوست دارند واقعیات را انکار کنند و تقصیرها را به گردن شخص ثالث بیاندازند ! متاسفانه چنین افرادی نمیتوانند مشکل ایجاد شده را حل کنند چون به جای اصل موضوع به چیزی رجوع میکنند که ربطی به مشکل ندارد. اینها مدام میگویند همسرم، آدم خوبی است اما مادرش، دوستش، خواهرش، برادرش و خلاصه دیگران بد هستند. نکته مهم در این جا این است که دعواهای شما ربطی به دیگران ندارد و معمولا این همسر شماست که نمیتواند بین دیگران و شما، بین والدین و زندگی خانوادگی جدید، بین شما و دوستانش و … تعادل برقرار کند.
در واقع این همسر شماست که از پختگی کافی برخوردار نیست و از نظر مدیریت روابط، ضعیف است و باید تحت نظر متخصص مدیریت روابط را بیاموزد و پختهتر شود. البته گاهی هم یکی از طرفین از همسرش انتظارات و توقعات غیر منطقی دارد. مثلا برخی از زن و شوهرها به همدیگر میگویند باید دوستان و اقوام و آشنایان خود را کنار بگذارند و دیگر با آنها معاشرت نکنند که این هم کاملا غیر واقع بینانه است و به تدریج به دور شدن زن و شوهر و مشاجره میانجامد.
مشاجره بر سر تربیت و پرورش فرزندان
شاید تعجب کنید اما نکته مهم در تربیت و پرورش فرزندان بر میگردد به قبل از ازدواج! در واقع از همان ابتدا لازم است با کسی ازدواج کنید که از نظر فرهنگ و عقیده، از نظر ایدئولوژی و سلیقه شبیه به شما باشد. وگرنه، نه تنها در تربیت فرزند که در بسیاری زمینهها، دچار مشکل خواهید شد. اما اگر هم با همدیگر همسو و هم عقیده و شبیه به هم نیستید و دو نوع تربیت متفاوت را میپسندید، اقلا این را جلوی فرزندانتان ابراز نکنید و هر طور که شده در تنهایی و بدون حضور فرزندان با هم به نتیجه و توافق برسید. چون فرزندان شما در هر سنی که باشند از اختلافات شما نهایت بهره را میبرند تا کار خود را انجام بدهند و از زیر تربیت هر دو شما شانه خالی کنند! اگر هیچ کدام از شما همسر خود را قبول ندارد، نزد متخصص بروید و نظر تخصصی و علمی را جایگزین نظر شخصی خود کنید.
همچنین توجه داشته باشید که هرگز بر علیه همسر خود با فرزند (یا فرزندانتان) ائتلاف نکنید. این کار بشدت روابط خانوادگی و زناشویی شما را مخدوش کرده و به ارتباطات شما ضربه میزند و کودکان شما را هم گستاخ و غیر قابل کنترل بار میآورد و زمینه را برای سوء استفاده آنها فراهم میآورد.
دعوا به خاطر سوء رفتار یا اخلاق طرف مقابل
سوء رفتار و اخلاق همسر، عدم پایبندی او به تعهدات و قول و قرارها، تمایل او به کارهای منفی و آسیب رسان مانند اعتیاد، خیانت، دروغ یا …) و مواردی از این دست، از جمله مسائلی است که لازم است قبل از ازدواج، با دقت و موشکافی و کمک گرفتن از متخصص و بزرگترهای عاقل و نیز با تحقیق و مطالعه و افزایش شناخت بررسی شوند، چون تغییر این رفتارها واقعا سخت است. متاسفانه ما عادت کرده ایم که با چشم بسته وارد ازدواج شویم و بعد که دچار مسائل جدی شدیم به دنبال راه حل برآییم یا آه و ناله سر بدهیم و خود را بدبخت قلمداد کنیم. گویی ظاهر ازدواج را بیشتر از باطن آن و بیش از تاثیری که در دراز مدت بر زندگی ما میگذارد، دوست داریم! بدتر از آن این که وقتی با چنین مواردی روبرو شدیم میخواهیم با دعوا و مشاجره، چنین مسائل عمیق و ریشه داری را که طی سالها در همسرمان ایجاد شده حل کنیم! روش درست این است که با حفظ خونسردی و آرامش، رفتار نامناسب را با حضور همسرمان بررسی کنیم، دلایل او را بشنویم و به او کمک کنیم که مشکل را زیر نظرمتخصص برطرف کند و خود نیز او را همراهی و تشویق کنیم. تنها در صورتی که همه تلاش شما بی نتیجه مانده باشید میتوانید به جدایی فکر کنید. توجه داشته باشید که دعوا و مشاجره در چنین مواردی، جز آشفتگی بیشتر هیچ کمکی نخواهد کرد.
بحث به خاطر اختلاف نظرها و برنامههای آتی
هر دو نفری ممکن است اختلاف نظر و سلیقه داشته باشند. هر دو نفری ممکن است در برنامهریزیهای خود برای آینده با عدم توافق روبرو باشند. در واقع اختلاف نظر بین دو نفر طبیعی است. اما مشاجره بر سر اختلاف نظرها و پافشاری بر نظر خود یا بر به کرسی نشاندن نظرات، به هیچوجه مشکلی را حل نمیکند. در درجه اول اگر محبت و هم فهمی بین زن و شوهر وجود داشته باشد، همین محبت و درک متقابل کمک میکند تا نظرات آنها به هم نزدیک شود و به جای این که زن یا شوهر بر نظر خود پافشاری کند، با کمک همدیگر به نظری برآیندی برسند که تا حدی تامین کننده خواسته هر دو باشد. یا لااقل نظری که شعورمندتر است انتخاب و حاکم شود. اگر نه، در این زمینه هم میتوانید از متخصص کمک بگیرید. به شرطی که بتوانید خودخواهی را کنار گذاشته و نظر متخصص را پذیرا باشید.
دعواهای پنهان
دعواهای پنهان که در علم روانشناسی از جمله عمدهترین دعواها و مشاجرات بین زن و شوهرها شناخته میشوند، به مشاجراتی اطلاق میشود که در ظاهر در باره یک موضوع کوچک و پیش پا افتاده است اما در باطن، مربوط به موضوع مهمی است که یکی از طرفین یا هردو نمیتوانند در باره آن گفتگوی روشن و منطقی داشته باشند! وقتی به همسرمان زور میگوییم، در برخی زمینهها او را نادیده میگیریم، او را درک نمیکنیم و به میل و خواسته او توجه نداریم، وقتی نمیتوانیم از او حمایت کنیم و در خوشی و ناخوشی او را همراهی کنیم، احتمالا دعواهای پنهان در زندگی مان افزایش مییابند. متاسفانه برخی از افراد روشهای حل مسئله، ابراز وجود و گفتگوی متقابل را بلد نیستند و ترجیح میدهند همه چیز را در خود دفن کنند و همین عمل باعث بروز دعواهای پنهان بیشتر و بیشتر میشود. این روشها را از متخصصان یاد بگیرید و اجازه ندهید دعواهای پنهان در زندگیتان، شادی و رضایت را از شما بگیرد.
مشاجرات بر سر مسائل مالی، شغلی و حرفه ای
عادلانه نیست که با کسی ازدواج کنیم و بعد از ازدواج، از او بخواهیم از شغل و حرفه خود دست بردارد یا حرفه دیگری را جایگزین کند. همچنین زمانی که با آگاهی از میزان درآمد و امکانات مالی شخصی با او ازدواج کردهایم درست نیست که در زندگی او را تحت فشار بگذاریم تا پول بیشتری بدست بیاورد. مسائل مالی و حرفهای، باید از همان ابتدای زندگی روشن شوند و دختر و پسر مفصلا در باره آن گفتگو کنند و اگر شرط یا قراری دارند از همان ابتدا در جلوی خانوادهها یا بصورت مکتوب تعیین کنند. متاسفانه چنین مواردی هرگز از ذهن همسر ما پاک نمیشود و منجر به مشاجرات شدید یا دعواهای پنهان آسیب زننده شده و سرانجام به کدورت و سردی بین زن و شوهر خواهد انجامید. پس اگر از کار و حرفه همسرمان، از کار کردن او، یا از میزان درآمد او دل خوشی نداریم باید از همان ابتدا با او گفتگو کنیم. اگر این گفتگو از همان ابتدا و قبل از عقد ازدواج انجام نشده باشد، جوانمردانه ومنطقی نیست که بعدا بخواهیم با بهانه گیری یا مشاجره به زن یا شوهر خود فشار بیاوریم و خدای ناکرده با تولید انزجار، راه جدایی و متارکه را بگشاییم.
دعوا بر سر مسائل ظاهری، لباس، نوع پوشش و …
این مورد هم از جمله مواردی است که گاه بین زن و شوهرها، دستخوش خودخواهی یکی از طرفین میشود. در واقع این مشکل از این ذهنیت غلط نتیجه میشود که یکی از طرفین، گمان میکند که وضعیت ظاهری طرف مقابل را بعد از ازدواج به میل خود تغییر داده و تعیین خواهد کرد. در حالی که اگر قبل از ازدواج در باره آن صحبت کند، لااقل طرف مقابل متوجه میشود که ظاهر او به هر دلیلی مورد پسند طرف مقابل نیست و میتواند فکر کند و ببیند قادر به تغییر آن هست یا نه ؟ و اگر نیست، لااقل تن به چنین ازدواجی ندهد. اگر زن یا شوهر، طرف مقابل خود را یک انسان (و نه یک موجود نادان) تصور میکند میتواند چنین حقی را نیز برای او قائل شود که خود، ظاهرش را با توجه به موقعیتهای مختلف تعیین کند و اگر هم طرف مقابل را فردی نادان و ناآگاه تصور میکند چه بهتر که از همان اول با او ازدواج نکند. گاهی تغییر ظاهر بصورت یک پیشنهاد یا تذکر نرم مطرح میشود. در این صورت طرف مقابل میتواند آزادانه در باره آن فکر کند و به تغییر آن اقدام نماید اما اگر با تحکم یا زور یا غیر مودبانه مطرح شود دلخوری و گاه مقابله به مثلهایی ایجاد میکند که زندگی را تلخ خواهد کرد.
گرچه مشاجرات زن و شوهرها محدود به این چند دسته نیستند اما به نظر من همه آنها را میتوان در یک عبارت کوتاه خلاصه کرد. «عدم تعادل». اگر حد و اندازه و انصاف در گفتگوها، در روابط، در وضعیت ظاهر و پوشش، در مسائل مالی، در تربیت فرزندان، در برنامهها و هدفها و خلاصه در هر چیزی مراعات شود، مشاجرات بین زن و شوهرها به حداقل خواهد رسید. توجه داشته باشید که با کمترین مشاجره نباید از کوره در رفت بلکه در درجه اول باید به حل مشکل و مسئله ایجاد شده اقدام کنیم.
رکسانا خوشابی کارشناس ارشد مشاوره
زیبــاشـو دات کام
خواهش میکنم کمکم کنید خانمم به زمین وزمان گیر میده خیلی نق نقو هستش پشت سر مادر وخواهر برادرام حرف میزنه چش دیدنشونو نداره فقط خانواده خودش قبول داره الان بچه ام دوماهشه روز به روز خانمم بدتر میشه میگه طلاقم بده با اینکه قبلا مادرش بامادرم مشکل داشت وهنوز هم داره (مادرم خواهرشوهر مادرشه)چون دوستش داشتم رفتم خواستگاری زندگیمو دوست دارم نمیدونم چکارش کنم خسته شدم.میگه تو به من وبچه ام اهمیت نمیدی.بخدا اینجور نیست. من بچه ام را با تمام دنیا عوض نمیکنم از سرکار که برمیگردم سلامش که میکنم به زور جواب میده خسته شدم از این کاراش تو دعواهامون هیچ وقت معذرت خواهی نمیکنه چون قبول نداره که اشتباه کرده یه وقتهایی به سرم میزنه که طلاق بگیریم اما دلم برا بچه ام میسوزه نمیخوام بچه ظلاق باشه خیلی دوسش دارم اما اون همیشه پیشنهاد طلاق میده خودش هم جرعتش نداره مطرح کنه کلا زبانش پیش من باز میشه اگه کسی نفهمه میگه این بهترین زن دنیاست .خواهش میکنم کمکم کنید من زندگیمو دوست دارم
[پاسخ]
بعضی وقتا سکوت میکنی ، چون اینقدر رنجیدی که نمیخوای حرف بزنی ! بعضی وقتا سکوت میکنی ، چون واقعا حرفی واسه گفتن نداری ! گاهی سکوت یه اعتراضه ؛ گاهی هم انتظار . . . . ! اما بیشتر وقتا سکوت واسه اینه که هیچ کلمه ای نمیتونه غمی رو که تو وجودت داری توصیف کنه ! …
[پاسخ]
به نظر من به مردا نباید رو بدین!یه مرد اگه بفهمه هر کاری میتونه بکنه که ….دیگه نمیشه جمعش کرد!!!!!!خب گیرم که از خانوادش انتقاد بشه البته نحوه صحبت کردن شما هم با همسرتون خیلی مهمه اینکه حرفو چطور شروع کنین از چه کلماتی استفاده کنین حالت دفاعی بگیرین یا دعوا و…
یه مرد هیچ حقی نداره رو خانمش دست بلند کگنه البته یه چیزی تو اسلام هست که میگه مرد حق تنبیه زن و داره اونم طوری که خانم بغض کنه و از کارش پشیمون شه نه اینطوری که شما میگین!!!!واقعا وحشتناکه…اگه اخلاق همسرتون تنده خیلی بیشتر باید دقت کنین…باید نگرانی های روزمره و اقتصادی و مشکلاتی که اره و اغلب سعی میکنه تنها رفع کنه رو هم در نظر بگیرین چون قلبا شما رو دوست داره حالا نمیتونه رفتارشو کنترل کنه !
وقتایی که حالش خوبه و نگرانی نداره بعد اینکه از سرکار برمیگرده و استراحتشو میکنه کنارش بشینین و دستاشو بگیرین و طوری که محبتتون و حس کنه و باهاش صحبت کنین از دوست داشتنتون و…یه راست نرین سراغ غر زدن و ایراد کرفتن …باید بتونین خودتونو ایشون را جوری کنترل کنین که …به دعوا نکشه و همونطور که با مهربونی رفتین پیشش بمونین و حرفاتون و بدون اینکه ناراحتی پیش بیاد بگین…امیدوارم زندگی شاد و خوبی داشته باشین …
[پاسخ]
زهرا پاسخ در تاريخ آگوست 6th, 2013 01:04:
سلام برادرم من باخواهر شوهرم ازدواج کرده اوایل برا ش خوشحال بودم ولی این خواهر شوهرم به من و مادر بدبختم ناسزا گفت ومیخواست کاری کن که برادرم با ما قطع رابطه کنه اونا هنوز عقدهستندولی برادرم با اینکه میدونست که زنش به ما تهمت زد پشت زنش را گرفت وشوهرم هم که طبق معمول با خانوادش شد من موندم حرفایی که بهم زده شد ومادر گریانم ا لانم دادشم به پدرم میگه که عروسی باید بگیرید برامون و پدرو مادرم از بس که بچه هاشون رودوست دارند خواسته برادرم را انجام میدن ومن الان دوماه دیگه دوست ندارم که به خانه مادر شوهرم برم وریخت این خواهر شوهر که زن داداشم میشه رو ببینم با اینکه خودشون به ما بدو بیراه گفتن منو هم تحویل نمگیرن با اینکه از قبل نمیگرفتن الان همه چیز رو سپردم بخدا که انتقام ما رو از شون بگیره نگفتم بهتون که خواهر شوهرم بعد ازاینکه رو من ومادرم بیراه گفت بعدش میره همه حرفاشو انکار کرد ومادرش اینا هم براش تایید کردن دیگه من باید چکار میکردم شما خودتان قضاوت کنید التماس دعا
[پاسخ]
سلام
من ۲۳ سالمه تازه یک ساله عقد کردم قبلش هم ۲ سال باش اشنا بودم اونموقع همه چی خوب بود ولی ۶ ماه بعد از عقدمون بحث هامون شروع شد بیشترشم سر خانوادهاست هردومون همش داریم از اونا طرف داری میکنیم حس میکنم دیگه از خانواده من متنفر شده.میخواد همش تیکه بندازه مسخره کنه. بهم میگه دیگه مثل اوایل دوستت ندارم بی محلی میکنه بعدشم که منم بی محلی میدم یا جواب حرفاشو میدم میگه اخلاق نداری کاری کردی من ازت فاصله گرفتم .عوضش جونشو برای خانوادش میده.تازه راهمون هم از هم دوره.تورو خدا کمکم کنید چیکار کنم بیاد به سمتم.
[پاسخ]
shabnam پاسخ در تاريخ ژوئن 30th, 2013 19:36:
سلام
عزیزم این اتفاقا برا منم که دوران عقد و گذروندم اتفاق افتاده .. برا همه این مسائل هست . تو سعی کن زیاد از خانوادت طرفداری نکنی .. یه کمی هم از اون طرفداری کن . مردا دوران عقد خیلی دوست دارن خانمشون ازشون دفاع کنه … و اینم بگم اونا همیشه طرفدار خانوادشون هستن . من با اینکه سال عقد بودم ٰ الانم ۱ ساله عروسی کردیم جمعا تو این ۲ سال هر وقت راجب خونوادش حرفی می زنم دعوا میشه … برا همین خوئت و بزن به بی خیالی .. زودتر جشن بگیرید و نزارید تز الان خانواده ها تو زندگیتون دخالت کنن گلم … ایشالا خوش و سرحال باشی
[پاسخ]
مهتاب پاسخ در تاريخ ژانویه 20th, 2015 02:34:
من باهمسرم سرمسافرت رفتن مشکل داریم البته الان ما نامزدیم میگه نبایدخودت تنهابامامانت بری مسافرت یا بابات میریدیانمیریدمنم ب خانواده گفتم ولی اونا گفتن ن یا بخودش بگوبیادببرتون یاالکی حرف نزنه منم بهش گفتم اونم زنگ زدب بابام گفت اگه بره مسافرت دیگه رفته منم نمیخوامش حالاب من گفته یامسافرت یا من منم گفتم خودت خرابش کردی زنگ بزن درستش کن ولی میدونم اگه برم بازچیزی نمیشه چون طوری برخوردکردم ک یکم نرم شده خودشومقصرمیدونه ولی ب روی خودش نمیاره بنظرشما من چکارکنم این مشکل دیگه پیش نیادالان لطف سریع جواب بدین الان چطورموجابش کنم
[پاسخ]
goli پاسخ در تاريخ جولای 13th, 2013 15:37:
sahel jan avale ezdevaj hamintoore
marda ta bian khanoomeshoono mesle khanevade khodeshoon bedoonan tool mikeshe zaman mibare
bara hamin ma khanooma ehsas mikonim enghadr ke khanevadashoon ro doost daran man ke zane zendegisham ro doost nadare
tabieie
bayad bishtar beheshoon mohabat kard.nabayad kari koni ke ehsas kone khanevadasho ghabool nadari ya dooseshoon nadari
harchi bashe oonha ye omr bahash boodan vali to taze 2sale oomadi toozendegish
hanooz toro kamel nemishnase zendegish ba to ja nayoftade
az tarafi ham man ba aghdo namzadie toolani modat kheili mokhalefam
baese tafraghe o narahati mishe
[پاسخ]
reza پاسخ در تاريخ جولای 13th, 2013 16:24:
sahelجان تو نمی دونم چقدر نامزدت را می شناسی . البته اوائل آشنایی فقط احساسات زیبا حاکم است. بعد از عقد زندگی معمولی و نیازها و خلاصه مشکلات مالی و خانوادگی و همه و همه پیش میاد و کمی از احساس جاشو به منطق می دهد. شما باید در حد لازم از هم توقع داشته باشید نه زیاد و نه کم. چون بیش از آن هم برای شما قابل تحمل نیست هم ایشان. بنابراین باید به خانواده خودتون و شوهرتون بفهمانید که انتظاری که از شما دارند باید در حد مناسب باشه. نه شما خانواده نامزدتو ازش بگیرید نه ایشون این کار را بکنند. خانواده درجه یک برای همه مهمه. احترام به خانواده خیلی لازمه. شما سعی کنید به خانواده ایشون خیلی احترام بگزارید مخصوصا مادرشون. ایشون هم باید متقابل باشند. زندگی سخته باید از این سختی درس گرفت نه اینکه مشکل را مشکلتر کرد. سعی کنید زیاد از خانواده همدیگر صحبت نکنید. روتون به بد و بیراه باز نشه. اگر پرده بین زن و شوهر پاره بشه دیگه احترام معنی نخواهد داشت. موفق و خوشبخت باشی عزیزم
[پاسخ]
همسرم دیشب من را به خاطر مادرش زد چطوری ببخشمش خدایا کمکم کنید اونم جلوی دختر ۶ ساله ام چون بهش گفتم چرا خبر میدی به مادرت واصرارمون رو میگی
[پاسخ]
shabnam پاسخ در تاريخ ژوئن 30th, 2013 19:42:
سلام عزیزم
همه ی مردا همینن .. رو مادراشون حساسن .. تو سعی کن زیاد حساسیت نشون ندی .. منم برام این اتفاق افتاده ۳ ماه پیش . به طوری که با سگک تسمه سرم شکست و ۴ تا بخیه خورد ..ولی حالا خوذمو زدم به بی خیالی … اینحور هم خودم راحت ترم .. اونم بره با مادرش هر چی میخواد بگه .. بعد از یه مدت خسته میشه خودش میاد سمتت و مادرش و زیاد تحویل نمیگیره .. شاد باشی ایشالا
[پاسخ]
مانا پاسخ در تاريخ ژوئن 30th, 2013 19:54:
سلام.به نظر من وقتی نمیشه تعریف خونواده شوهر رو کرد انتقاد هم اصلا نکن.مخصوصا جلو شوهرت.به هیچ وجه نگو اینطورین اونطورین با این کار فقط حساس تر میشه و لیشتر جبهه می گیره.محبت کن به امید محبت دیدن عزیزم
[پاسخ]
سلام برادر من باخواهر شوهرم ازدواج کردم اوایل برا ش خوشحال بودم ولی این خواهر شوهرم به من و مادر بدبختم ناسزا گفت ومیخواست کاری کن که برادرم با ما قطع رابطه کنه اونا هنوز عقدهستندولی برادرم با اینکه میدونست که زنش به ما تهمت زد پشت زنش را گرفت وشوهرم هم که طبق معمول با خانوادش شد من موندم حرفایی که بهم زده شد ومادر گریانم ا لانم دادشم به پدرم میگه که عروسی باید بگیرید برامون و پدرو مادرم از بس که بچه هاشون رودوست دارند خواسته برادرم را انجام میدن ومن الان دوماه دیگه دوست ندارم که به خانه مادر شوهرم برم وریخت این خواهر شوهر که زن داداشم میشه رو ببینم با اینکه خودشون به ما بدو بیراه گفتن منو هم تحویل نمگیرن با اینکه از قبل نمیگرفتن الان همه چیز رو سپردم بخدا که انتقام ما رو از شون بگیره نگفتم بهتون که خواهر شوهرم بعد ازاینکه رو من ومادرم بیراه گفت بعدش میره همه حرفاشو انکار کرد ومادرش اینا هم براش تایید کردن دیگه من باید چکار میکردم شما خودتان قضاوت کنید التماس دعا
[پاسخ]
سلام فاطمه جان
بد دهنی از چند چیز ناشی میشه . یک اینکه رابطه شما بسیار سرد شده و با هم لج میکنید . دوم اینکه ایشان مشکلات زیادی دارند ولی شما به مشکلات توجهی نمی کنید و حرف خودتون را می زنید . سوم اینکه روابط شما عادی شده و تکراری .
برای اولی باید حرفی که می زند زیاد جوابش را ندهی . سعی کن با آرامش خودتو بهش نزدیک کنی .
دوم اینکه مشکلاتشو بپرسی راه حلی برایش پیدا کنی یا اینکه دلداری بدهی . کمی از بارش را تحمل کنی یا اینکه همدردی کنی .
سوم اینکه یک تغییری در روابط و نحوه رابطه بدهی . برو یک جوری اگر بدنت شکل مناسبی نداره با حداقل امکانات ورزش کن . اندامت قشنگ بشه . لباس خواسته او را بپوش . با امکانات کم زیبا شو . بی حال نباش . شاید در هنگام ارتباط زیاد بی حال هستی و بی تفاوت . سعی کن شوهرت را در هنگام ارتباط ببوسی . این خیلی مهمه . یا حمام که میره برو دنبالش ماساپی کیسه ای . خودتو بهش بچسبون . با هاش بازی کن . خلاصه در زندگی زناشویی نباید غرور داشته باشی باید از خود گذشتگی کرد . باید به احساسات مرد کمک کرد . باید محرک بود ولی زنان ایرانی فقط از شوهر انتظار دارند مثل اینکه اصلا خودشون احتیاج به ارتباط ندارند . دودستی بچسب بهش ولش نکن تا بدونه دوستش داری . از کارهایی که باعث رنج و سو< زنش میشه دست بردار .
[پاسخ]
سلام عزیزم میدونم
امان از حرف مردم
منو شوهرم شهرستان زندگی میکنیم ولی وقتی برا رفع دلتنگی برمیگردیم این حرفا شروع میشه
ولی بلاخره یه بار باقاطعیت جلویکیشون وایسادم…
برا روز زن زنگ زد بهم گفت شوهرت برات چی خرید حتما طلا برات گرفته؟
منم محکم راستشوگفتم
اون روز منو بااصرار زیاد برد بیرون خودم گفتم روسری یه ۱۵۰۰۰تومنیشو برداشتم
مگه تواین وضع خراب میشه ولخرجی کرد
[پاسخ]
سلام خانومای گل
من قبل از ازدواجم شرایطم بسیارسخت بودکسی منودرک نمیکرد کارم شده بود گریه ودعا همش بالشم خیس بود بخداالتماس میکردم گفتم همین که اولین خواستگاراومدجواب مثبت میدم واومد شرایط مادیش خوب نبود تحصیلات نداشت فقط تنهاچیزی که داشت اخلاقو خانواده خوب بود
ازدواج کردم والحمدلله خیلی خوشبختم
خانوما تو روخدا انقد چشم و هم چشمی نکنید من خودم سالی یه مانتومیخرم یکسالم اصلانخریدم مگه چه اتفاقی میافته وقتی توقعتون میره بالا میگین فلانی ماشین خریده منم ماشین میخوام شوهربدبخت صبح تاشب شب تاصبح بره سرکار بخاطر حوسای شما دیگه رمغی براش نمیمونه که بهتون توجه کنه اونوقت میاین میگید اول ازدواج خیلی خوب بود ولی حالا ….
’’’ زندگی دوست داشتن داشتنی هاست نه داشتن دوست داشتنی ها’’’
خواهشا نیمه پرلیوان رو ببینید من شوهرم تحصیلات نداره اما انقدر اخلاقش خوبه انقد به زندگیمون عشق میده که اصلابرام مهم نیس؛ فراموش کردم
یادتون نره خیلی وقتاما چیزهایی داریم که خیلیا حسرت داشتنشو دارن
درپناه حق
[پاسخ]
مانا پاسخ در تاريخ ژوئن 3rd, 2013 04:38:
افرین گلی جان.شوهر منم کاردانی و من کارشناسی ام هر دو دولتی ولی اخلاقش عالیه.مهربونه و درک آدما ربطی به تحصیلاتشون نداره.واقعا دوسش دارم.امید وارم همه زوجا بیشتر هم رو درک کنن و لجبازی رو کنار بذارن چون زن و شوهر همراه و یار همند
[پاسخ]
سلام من وشوهرم به تازگی دعوامیکنیم ازوقتی بچه دارشدیم محبتمون بهم کمترشده خیلی حساس شدم باکوچکترین مساله ای دعوامیکنیم بیشتربه خاطرسیگارکشیدنشه میگه میخوام کم کنم ولی نمیتونه خواهش میکنم بگیدچکارکنم
[پاسخ]
goli پاسخ در تاريخ ژوئن 2nd, 2013 19:38:
آرام جان خانم ها توبارداری وپس از زایمان حساس میشن این طبیعیه
مطمئنا شوهرتون قبلاهم سیگارمیکشیدن پس علت بحثاتون چیز دیگه اس
چرا یه روز روبه خودتوشوهرتون اختصاص نمیدید بچتون رو بذاریدپیش والدین واون روز رو واقعا باهم باشید به خودتون برسید خوشبو باشین خاطرات قشنگتون رو باهم مرور کنید
بعد وقتی آرامش حکم فرماشد به همسرتون توی ترک سیگارکمک کنید
الان تواین وضع اقتصادی خراب همه مردا ناراحتن وظیفه ماست بهشون آرامش بدیم
[پاسخ]
ارام پاسخ در تاريخ ژوئن 3rd, 2013 10:02:
شلام گلی جان ممنون ازراهنماییت میدونم چی میگی شوهرم تحصیلات نداره شغلشم ازاده ولی خداشاهده باعشق کارمیکنه به خاطرماهرکاری میکنه منم دوستش دارم هرچی بخوایم برامون فراهم میکنه اصلاازلحاظ مالی نمیزاره احساس کمبودکنیم همیشه ابرازعلاقه اش روبعدهفت سال زندگی مشترک بیان میکنه ولی بخدااذیت میشم مثلا همین خونواده خودم وفامیلامیگن فلانی شوهرش ماشین داره یانمیدونم کارش عالیه مهندسه خوب شمابگیدهرکی باشه اذیت میشه اونابیشترچشم وهم چشمی میکنن گاهی وقتامیگم باهمچین ادمایی نبایدزیادرفت وامدکرد من وشوهرم ازاول زندگیمون تاالان همش باکمک هم مشکلاتمونوحل کردیم نمیدونیدچقدرسختی کشیدیم ولی خداروشکرتموم شد ولی حرف مردم ادموکلافه میکنه اونافقط ظاهرومیبینن توزندگیمون دخالت میکنن کاش مردم عقلشونوبهتربه کارمیبردن به مردم بگم فقطظاهرونبینیدبه ماشین مدل بالایابه اون قیافه تابلونقاشیتون که بعدپولدارشدن پیدامیکنیدننازیداینهادوامی نداره.ولی وقتی فکرشومیکنم میگم شوهرموبادنیاعوض نمیکنم چون خیلی اخلاق خوبی داره که بعضی ادمای پولدوست حسرتشودارن ممنون ازحرفای قشنگت الان احساس بهتری دارم.موفق باشید.
[پاسخ]
شوهرم وسواسی بداخلاق عصبی وخصیص می باشد وکاملا دراختیار خانواده خودش مادر وخواهرانش می باشد ومن بسیاراذیت میشوم از اخلاقهایش لطفا کمکم کنید چون من به تازگی مادرم رو ازدست دادم و حساس ترشدم
[پاسخ]
همسرم نسبت به قبل به من بی توجهی میکنه وبیشتر وقتشو با اینترنت و موسیقی گرم میکنه به خاطر همین علاقه ی من هم بهش کم شده الان احساس میکنم بیهوده باهاش زندگی میکنم وگاهی فکر میکنم اونم همین فکرهارو میکنه.
[پاسخ]
باران پاسخ در تاريخ جولای 10th, 2013 22:46:
دوست عزیزم باهاش صحبت کردی که چرا وقتشو با این کارا پر میکنه؟
چرا وقتی به خونه برمیگرده نمیری باهاش خیلی صمیمی رفتار کنی؟خودت یه موسیقی بذار و باهم گوش کنین …ازش بپرس باهاش حرف بزن حتما از چیزی ناراحته …نباید این فکر و کننین مگه یادتون رفته روزای آشناییتونو و ازدواجتونو؟پس اون همه عشقتون چی میشه؟؟؟؟
شاد باشی عزیزم
[پاسخ]
ممنون از راهنمایی هاتون اما مشکل من با بد دهنی همسرم که دائما فحش و ناسزا میگه لطفا راهنمایی بفرمایید
[پاسخ]